Saturday, June 7, 2014

جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


نمی دانم چرا حرفهای آیت الله خمینی در پاریس و تهران متفاوت بود

Posted: 07 Jun 2014 09:48 AM PDT

علی اصغر غروی؛
جرس- مژگان مدرس علوم: یک ربع قرن از وفات آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی می گذرد و میراث او برای حکومت نداری محل مناقشه میان طرفداران دموکراسی و قائلان به ولایت مطلقه فقیه است.  

بحث های متفاوتی درباره منش سیاسی آیت الله خمینی میان هواداران و منتقدان او در تمام این سالها جریان داشته و هر کس از ظن خود درباره دیگاه وی نظر داده است. جرس به مناسبت سالگرد درگذشت بنیانگذار انقلاب به سراغ علی اصغر غروی عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران رفته که آیت الله خمینی را از سال ۱۳۴۰ می شناخته و برای پیروزی نهضت انقلابی اش فعالیت کرده است. او می گوید که بین آنچه آیت الله خمینی در فرانسه می گفت با آنچه بعدا در ایران بیان کرد فاصله وجود دارد ولی دلیل این چرایی را نمی داند.
متن کامل گفتگو را بخوانید:
گفتگوی جرس با علی اصغر غروی، قرآن پژوه و عضو شورای مرکزی نهضت آزادی در پی می آید:
آشنایی شما با دیدگاههای آیت الله خمینی به چه زمانی بازمی گردد؟
من از سال اول دوره دوم دبیرستان (به نظام قدیم) که سال ۱۳۴۰ بود وارد جریان مبارزاتی شدم که آیت الله خمینی آن را رهبری می‌کردند. این جریان در اصفهان یکی از نهادهای مهم و پرقدرت مخالفت با نظام شاهنشاهی بود. چند گروه جدا از هم، ولی در یک راستا فعالیت می‌کردند. فقط سرگروهها جلسات مشترکی داشتند و اعضاء آنها دستورات رئیس گروه را اجراء می‌کردند. بیشترین فعالیت دریافت، تکثیر و توزیع بیانیه‌های آیت الله خمینی و نیز علماء و سیاسیونی بود که یا از ایشان حمایت می‌کردند، یا به طور مطلق با رژیم شاهنشاهی مخالفت بودند. من بعد از مدتی که در گروه توزیع کار کردم به گروه تکثیر راه یافتم. در طول فعالیت از سال ۴۰ تا ۴۳ از گروههای مذکور افرادی بازداشت می‌شدند که بین پانزده روز تا سه ماه در زندان بسر می‌بردند، و اگر طلبۀ حوزه‌های علمیه بودند به انجام خدمت وظیفه اعزام می‌شدند.
گروه تکثیر سه نفر بودیم با یک دستگاه پلی کپی که چرخش آن با دست بود و باید اعلامیه را روی کاغذ استنسیل تایپ می‌کردیم یا با دست، با سر خودکار بدون جوهر می‌نوشتیم و بر دستگاه پلی کپی نصب می‌کردیم. مخفی نگه داشتن محل دستگاه کار بسیار مهمی بود، از این جهت حداقل نفرات با آن سروکار داشتند. مسؤولیت دوم من در سالهای ۴۲ و ۴۳ علاوه بر تکثیر، توزیع اعلامیه‌ها در قسمتی از شهر اصفهان و نیز همه شهرهای استان بود که بخش دوم از طریق پست انجام می‌شد. از اینرو در طول این سالها در مواقع ضروری، در قم به منزل آقا می‌رفتیم. این رفت و آمدها موجب شد ایشان مرا از نزدیک بشناسند.
گرچه دستگیری آیت الله در سحرگاه ۱۵ خرداد ۴۲ که تا ۱۸ فروردین ۴۳ طول کشید و دیدارهای گاه به گاه را متوقف کرد، ولی فعالیت ما در حمایت از نهضت آیت الله ادامه داشت. در تابستان سال ۴۲ که جمعی از علماء شهرستانها در اعتراض به ادامه بازداشت آیت الله خمینی به تهران رفته بودند، مرحوم آیت الله شریعتمداری هم در باغی در شهرری استقرار یافته بودند. تا جایی که بیاد دارم، نزدیک سه ماه در آن باغ، که ساختمان بزرگی هم داشت، اقامت داشتند، و من هم پانزده روز، از ظهر تا بعد از نماز مغرب و عشاء در آنجا بودم.
بعد از آزادی آیت الله، دیدارها، متناوباً از سرگرفته شد. آخرین دیدار به طور بسیار خصوصی در شامگاه روز سوم آبانماه ۱۳۴۳، بعد از نماز مغرب و عشاء، در اندرونی منزل ایشان، در اطاق کوچک سمت چپ، بعد از پلکانی که از بیرونی به اندرونی می‌رفت، انجام می‌پذیرفت. من بودم و مرحوم پدر و مرحوم حاج عباس واعظی و یکی دیگر از دوستان که می‌دانم مایل نیستند نامشان در اینجا برده شود. دو نفر روحانی دیگر هم بودند که من نمی‌شناختم.
فردای آن شب، یعنی روز چهارم آبان که مصادف شده بود با میلاد حضرت فاطمه زهرا (س)، قرار بود آیت الله خمینی پیرامون کاپیتولاسیون سخنرانی داشته باشند. بین پدر و آیت الله، حدود سه ربع ساعت از مجموع بیش از یک ساعتی که آنجا بودیم مذاکرات در گوشی صورت گرفت و نتیجه آن شد که پدر مجموع پیشنهادها و نظرات خود را مکتوب کنند. ایشان همان شب در منزل مرحوم عرب نیا نشستند و تا بامداد مطالب خود را به زبان عربی مکتوب کردند، و روز 4 آبان بعد از سخنرانی آیت الله، آن نوشته چهار صفحه‌یی را تقدیم حضور ایشان کردم. این سخنرانی در بیرونی منزل شخصی ایشان انجام شد و تمام اطاقها و صحن خانه و پشت بامها و کوچه‌های اطراف پر از جمعیت بود و بعضی از طلبه‌ها ضبط صوتهای خود را با ریسمان از پشت بام آویزان کرده بودند برای ضبط آن سخنرانی بسیار مهم. یک هفته بعد حضرت آیت الله به ترکیه تبعید شدند و خبر آن در رأس ساعت ۱۲ ظهر قبل از اذان از رادیو ایران در یک عبارت پخش شد؛ «آقای خمینی به ترکیه تبعید شد». در سالهای ۵۶ و ۵۷ هم قریب به یکسال با برخی از اعضاء بیت آیت الله در یک ساختمان در منطقه روشه بیروت زندگی می‌کردیم. ایشان بعد از فوت مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی به بیروت آمده بودند و تا نزدیکی پیروزی انقلاب آنجا بودند.

نگاه آیت الله خمینی به مردم و جایگاه و نقش آنان در سیاست و حکومت چگونه بود؟


البته پاسخ به این سؤال از منظر افراد مختلف، می‌تواند متفاوت باشد. امروز کسانی هستند که شدیداً تبلیغ می‌کنند و معتقدند آیت الله خمینی اعتقادی به حکومت برآمده از آراء مردم نداشتند و به ولایت مطلقه فقیه معتقد بودند. ولی من بر خلاف این فکر می‌کنم. اگر فقط به یک جمله از همۀ گفتارهای ایشان توجه شود؛ در بهشت زهراء گفتند: «من دولت تعیین می‌کنم، من توی دهان این دولت می‌زنم، من به پشتوانۀ این مردم دولت تعیین می‌کنم.»


در متن حکم انتصاب مرحوم مهندس بازرگان به نخست وزیری نیز صریحاً اعلام می‌کنند که بناء بر حق شرعی و قانونی برآمده از آراء اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران شما را به مقام نخست وزیری منصوب می‌نمایم.
البته مستندات دیگری هم هست که مثبِت این معنی است.

با این حال برخی از منتقدین معتقدند که دیدگاه های امام در هنگام اقامت در پاریس بسیار روشنفکرانه و منطبق با دموکراسی بود، اما پس از ورود به ایران و برقراری جمهوری اسلامی این دیدگاه ها تغییر کرد. نظر شما در این زمینه چیست؟


قطعاً آنچه بعد از ورود حضرت آیت الله به ایران اتفاق افتاد متفاوت بود و فاصله پیدا کرد با آنچه در پاریس گفته می‌شد. ولی از چرایی آن اطلاعی ندارم.

به نظرتان در چه مقطعی انقلاب از حاکمیت مردم و مردمسالاری به سمت بسته شدن فضای سیاسی کشور رفت؟ 


از همان روز اول نخست وزیری مرحوم مهندس بازرگان مخالفتها با فضای باز سیاسی و آزادی فعالیت احزاب آغاز شد، و گروههای چپ و کمونیستها نقش بسیار مؤثری در این زمینه داشتند. به طوری که سازمانها و گروههای مسلمان را کاملاً تحت تأثیر قرار می‌دادند.


آیت الله خمینی می گفتند طرز جمهوري همان جمهوري است كه همه جا هست. (صحیفه امام، ج۴، ص۴۷۹) اما بعدها این دیدگاه تغییر کرد و گفتند که این جمهوری باید زیر نظر ولی فقیه باشد و حرف آخر را ولی فقیه بزند. چطور نظام مبتنی بر ولایت را با نظام مبتنی بر جمهوری قابل جمع می دانستند؟


در عالم واقع وقوع هر حادثه و رخداد هر پدیده‌یی امکان پذیر است. همانطور که می‌بینیم بسیاری از نظامهای دنیا به راه حلی برای بر طرف کردن این تضاد یا تناقض دست یافته‌اند.

پس لطفا بفرمایید تفاوت اصول مربوط به اعمال ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تدوین شده در سال ۱۳۵۸ و بازنگری آن در سال ۱۳۶۸ در چه مواردی است؟


تفاوتهایی در برخی از اصول قانون اساسی بازنگری شده سال ۱۳۶۸ دیده می‌شود، از جمله اصول مربوط به ولی فقیه و اختیارات او. مثل اصول زیر:
اصل پنجم قدیم می‌گوید: ... در صورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد، رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجد شرایط بالا طبق اصل ۱۰۷ عهده‌دار آن می‌گردد.
این قسمت از اصل پنجم در بازنگری سال ۶۸ کلاً حذف شده است.
در اصل یکصد و هفتم قدیم صحبت از تعیین شورای رهبری از سه تا پنج نفر می‌کند که در قانون جدید کلاً حذف شده است. و به جای آن نوشته شده؛ «رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است». و این در واقع همان اصل یکصد و داوزدهم است که در قانون جدید چگونگی تشکیل و وظائف مجمع تشخیص مصلحت نظام را توضیح داده است.
در عنوان اصل یکصد و نهم قدیم می‌نویسد؛ «شرایط و صفات رهبر یا اعضاء شورای رهبری»، که در قانون جدید قسمت اخیر عبارت که «یا اعضاء شورای رهبری» می‌باشد، محذوف است.
در بند یکم همین اصل در قانون قدیم می‌گوید؛ «صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتاء و مرجعیت»، و در قانون جدید می‌نویسد: «صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه». دو کلمۀ تقوایی و مرجعیت از بند جدید محذوف است، ولی به جای آن یک بند اضافه شده است.
بند دوم؛ عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام، و در بند سوم کلمۀ «صحیح» و «تدبیر» به عبارت زیر افزوده شده؛ بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.
بیشترین تغییرات در اصل یکصد و دهم قانون اساسی است که این اصل توضیح وظایف و اختیارات رهبری است و یک مورد که تشکیل شورای عالی دفاع ملی است از آن حذف گردیده، بندهای اضافه شده عبارتند از:
ـ تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
ـ نظارت بر حسن اجراء سیاستهای کلی نظام
ـ فرمان همه پرسی
ج ـ عزل و نصب و قبول استعفای رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
و ـ عزل و نصب و قبول استعفای فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی
ـ حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه
ـ حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.
از اصل یکصد و دوازدهم قدیم که در اصل یکصد و هفتم جا داده شده نیز عبارت «یا شورای رهبری» محذوف است، یعنی در اصل یکصد و هفتم این عبارت نیامده است و در اصل یکصد و دوازدهم کلاً وظائفی برای مجلس خبرگان رهبری تعیین شده است.
 

رویترز: مقامات ارشد ایران و آمریکا در ژنو دیدار می‌کنند

Posted: 07 Jun 2014 08:38 AM PDT

جرس: خبرگزاری رویترز از مذاکرات مقامات ارشد ایران و آمریکا در ژنو در روزهای دوشنبه و سه شنبه هفته جاری خبر داد.  

 

به گزارش مهر، رویترز از برنامه دیدار مقامات ارشد ایران و آمریکا در ژنو خبر داد. این دیدار دو روزه بوده و قرار است در روزهای نهم و دهم جولای (19 و 20 خرداد) در ژنو انجام شود.

 

ریاست تیم آمریکایی در این مذاکرات بر عهده "ویلیام برنز" معاون وزیر امور خارجه آمریکاست که گفته می شود در سال گذشته مذاکرات محرمانه ای را با مقامات ایرانی در عمان داشته است.

 

به نوشته رویترز، این گفتگوها در آستانه دور جدید مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 برای رسیدن به توافق جامع هسته ای انجام می شود. 

وکیل پرونده ستار بهشتی: از طریق اس ام اس متوجه شدم رای دادگاه بدوی صادر شده است

Posted: 07 Jun 2014 08:23 AM PDT

جرس: وکیل خانواده ستار بهشتی، وبلاگ نویسی که پس از بازجویی‌های خشونت‌بار در آبان ماه ۱۳۹۱ جان سپرد گفت که پرونده متهم قتل ستار بهشتی به دادگاه تجدید نظر فرستاده شده است در حالیکه او و اولیای دم از حکم دادگاه بدوی بی خبر هستند و حکم به آنها ابلاغ نشده است. در حال حاضر پرونده متهم قتل ستار بهشتی به شعبه ۱۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران برای بررسی مجدد فرستاده شده است.  

 

گیتی پورفاضل، وکیل خانواده ستار بهشتی به کمپین بین‌المللی حقوق بشر گفت:« نه من به عنوان وکیل و نه اولیای دم هیچکدام از رای دادگاه بدوی اطلاعی نداریم. فقط یک اس ام اس برای من فرستاده شده که در آن نوشته شده، پرونده متهم قتل ستار بهشتی به شعبه ۱۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران فرستاده شده است. همین. رای دادگاه بدوی به ما ابلاغ نشده است.»

 

دادگاه ستار بهشتی روز نوزدهم فروردین ماه امسال در شعبه ۱۰۷۵ دادگاه عمومی با کیفرخواست “قتل شبه عمد” رسیدگی شد در حالیکه اولیای دم و وکیل شان به نشانه اعتراض در آن حضور نداشتند. دادگاه پس از یک جلسه، رای را صادر کرده و به متهم ابلاغ کرده و اکنون با اعتراض متهم پرونده به دادگاه تجدید نظر برای بررسی مجدد فرستاده شده است.

 

ستار بهشتی، متولد سال ۱۳۵۶، کارگر و وبلاگ‌نویس ایرانی بود که در تاریخ ۹ آبان ماه ۱۳۹۱ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی فیسبوک از سوی ماموران پلیس فتا بازداشت شد. در مدت بازجویی به شدت از سوی پلیس فتا شکنجه شد و در همین جریان درگذشت و در گورستان رباط کریم نزدیک محل زندگیش به خاک سپرده شد. بر اساس گزارش ثبت شده در روابط عمومی بهشت زهرای تهران تاریخ مرگ ستار بهشتی ۱۳ آبان ماه نوشته شده است.

 

خانم پور فاضل گفت: « ما از این اس ام اس فهمیدیم که رای دادگاه بدوی مشخص شده و متهم به آن اعتراض کرده و حالا پرونده به دادگاه تجدید نظر فرستاده شده است.» وکیل خانواده ستار بهشتی به کمپین گفت: «تصور من این است که حکم دادگاه بدوی دیه و یا چند سال حبس برای متهم بوده است و متهم نیز حالا به حکمش شکایت کرده است.»

 

خانم پور فاضل با اظهار اینکه خانواده ستار بهشتی دیه قبول نخواهند کرد گفت: «خانواده ستار به من اعلام کردند که آنها به هیچ وجه زیر بار دیه نخواهند رفت و دیگر پرونده را دنبال نمی کنند. افکار عمومی خودش می تواند در این پرونده داوری کند.»

 

آبان ماه ۱۳۹۲ در میان پرونده قطور ستار بهشتی، وکیل اوگزارشی را کشف کرد که پیش تر مورد توجه قرار نگرفته بود. در این گزارش خونریزی ریه، کبد، کلیه و مخچه در زمان بازداشت آقای بهشتی مطرح شده بود. پس از آن پزشکان متخصصی که این گزارش را خواندند، اظهار کردند مرگ ستار بهشتی قطعا در اثر خونریزی داخلی و مغزی او بوده است.

 

خانم پور فاضل گفت: «پرونده ستار ۳۰۰۰ هزار صفحه است که من تمام آن را خواندم. طبق نظریه خانم پور مبارکی، پزشک تالار تشریح پزشک قانونی مرگ ستار بر اثر خونریزی داخلی در اثر شکنجه و ضربه در نقاط مختلف کلیه، روده و بخش پروانه‌ای پشت مغز بوده است. من از این نظریه کپی گرفتم و به دکترهای متخصص نشان دادم. تمام دکترها اعلام کردند که مرگ بر اثر ضربه به نقاط مختلف بدن، ایجاد خونریزی داخلی و در نهایت نرسیدن اکسیژن به سلول ها اتفاق افتاده است.»

 

وکیل اولیای دم ستار بهشتی گفت: «متاسفانه پزشک قانونی حتی نظریه پزشک خودش را هم قبول ندارد و اعلام کرد که نمی داند دلیل فوت چه بوده است.»

 

پس از مرگ ستار بهشتی، با شکایت اولیاء دم، پرونده ای به اتهام قتل عمد تشکیل شد اما شعبه اول بازپرسی دادسرای جنایی تهران پس از چندین جلسه اعلام کرد که قتل ستار بهشتی شبه عمد بوده است و پرونده با همین عنوان کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه بدوی فرستاده شد. پس از صدور کیفرخواست قتل شبه عمد، خانواده ستار و وکیل پرونده به نشانه اعتراض در دادگاه بدوی شرکت نکردند.

 

گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی در مصاحبه ای با کمپین در مهرماه ۱۳۹۲ و در اعتراض به کیفرخواست قتل شبه عمد گفت: « روزی که قاتل ستار را به من نشان دادند، من به همراه دخترم و وکیل مان در اتاق آقای بازپرس بودیم. چهار نفر را آوردند که سه نفر آنها به دلیل قصور در خدمت از اتاق بیرون رفتند و یک نفر در اتاق ماند که ما حتی نامش را هم چند روز پیش فهمیدیم. گفتند که او مقصر اصلی و قاتل ستار است. من از او پرسیدم که ستارم چطور مرد؟ و او گفت که ستار من را مسخره می کرد و من او را می زدم. آنقدر او من را مسخره کرد و من آنقدر او را زدم که از دست رفت. به من قسم می داد که تو را به مرتضی علی او را ببخشم حالا نمی دانم چطور یکباره کیفرخواست به قتل شبه عمد تبدیل شد.»

 

خانم عشقی همچنین در مصاحبه یاد شده گفت: «تا لحظه صدور کیفرخواست هر بار آقای شهریاری، بازپرس پرونده را در جلسات می دیدیم از عمد بودن قتل ستار صحبت می کرد و همیشه به ما می گفت که شما باید قاتل ستار را ببخشید همان طور که حضرت علی بخشید. می گفت که او هم جوان است و خانواده دارد. اما حالا چطور شده که کیفرخواست شبه قتل عمد را صادر کردند من نمی دانم. تمام تلاششان این است که قاتل که یک بازجو است مجازات نشود.»

 

گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی رنج نامه ای در فروردین ماه امسال منتشر کرد که در بخشی از آن آمده بود: «اگر امروز اسم ستار در صدر بسیاری رسانه های خارجی نمایان است و این واقعه برای برخی آقایان نامطلوب است، بدانند که اثر مستقیم بی تدبیری خودشان و ادامه اصرارشان بر طی همین روند است.» 

 

گرانی ناگهانی داروی بیماران تالاسمی پس از آزادسازی نرخ دارو

Posted: 07 Jun 2014 08:23 AM PDT

جرس: رئیس انجمن تالاسمی ایران از افزایش قیمت داروی بیماران تالاسمی با اجرای طرح آزادسازی نرخ دارو خبر داد.  

 

مجید آراسته در گفت و گو با ایلنا با اشاره به آزاد سازی نرخ دارو گفت: هر زمانی که ثباتی در وضعیت بیماران تالاسمی ایجاد می‌شود متاسفانه تغییر و تحول اساسی صورت می گیرد و دوباره این بیماران با مشکل روبرو می‌شوند.

 

وی تصریح کرد: با طرح آزادسازی نرخ دارو، نرخ دارو آزاد می شود و یارانه دارو در قالب صندوق های بیمه ای به وزارت رفاه تعلق می گیرد و آنها موظف می‌شوند یارانه داروها را در آن قالب پوشش دهند.

 

رئیس انجمن تالاسمی ایران خاطر نشان کرد: بعد از تلاشهای زیادی که کارشناسان وزارت بهداشت داشتند و همچنین رایزنی های انجمن و ارائه نظرات پزشکان درمانگر در نهایت این تصمیم گرفته شد که به داروهای خارجی یارانه پرداخت شود اما متاسفانه به یکباره از چند روز گذشته شاهد آزاد سازی نرخ دارو بودیم.

 

آراسته با ابراز تاسف از اینکه باآزاد سازی نرخ دارو به یکباره با افزایش قیمت دارو مواجه شده ایم، افزود: این مسئله به شدت در بین بیماران تالاسمی نگرانی ایجاد کرده است و امیدواریم در این قضیه تجدید نظر شود و جلوی آزادسازی نرخ دارو گرفته شود.

 

وی افزود: قیمت داروی دسفرال در تاریخ 5/3/93 معادل 5000 ریال و سهم بیمار0 ریال بوده است در حالی که قیمت این دارو در تاریخ 11/3/93 معادل 120000 ریال و سهم بیمار 16800ریال شده است.

 

آراسته ادامه داد: همچنین قیمت داروی اوسورال 500میلی گرمی در تاریخ 5/3/93 معادل 25000 ریال و سهم بیمار صفر بوده است در حالی که قیمت این دارو در تاریخ 11/3/93 معادل 32000 ریال و سهم بیمار 2240 ریال شده است.

 

وی همچنین به افزایش قیمت داروی 500 میلی گرمی اکسجید اشاره کرد و افزود: این دارو در تاریخ 5/3/93 معادل 25000 ریال و سهم بیمار 2500 ریال بوده در حالی که در تاریخ 11/3/93 معادل 220000 ریال و سهم بیمار 77000 ریال شده است.

 

رئیس انجمن تالاسمی ایران افزود: همچنین قیمت داروی دفروکسامین در تاریخ 5/3/93، 5000 ریال و سهم بیمار 0 ریال بوده است در حالی که قیمت این دارو در تاریخ 11/3/93 معادل 90000 ریال بوده است و سهم بیمار 4500 ریال شده است.

 

وی بااشاره به اینکه در مورد داروهای خوراکی هر قر ص دفرازیروکس که پیش ازاین 2500 تومان بود با‌آزاد سازی نرخ دارو به بیش از 7000 تومان افزایش پیدا کرده است، افزود: بیماری که سالیان سال زحمت کشیده شده تا داروی خوراکی مصرف کند در حالی که چند سال داروی 2500 تومانی استفاده می کرد و بخشی از آن را بیمه تحت پوشش قرار می داد به یکباره دارو 7000 تومان می شود وبیمه همچنان مانند گذشته مبلغ جزئی از آن را پوشش می دهد.

 

به گفته رئیس انجمن تالاسمی ایران هزینه بسیار سنگینی به بیماران تالاسمی و خانواده هایشان تحمیل می شود.

 

وی در پاسخ به این سوال که بیش از این بیماران چه میزان از هزینه دارو دفرازیروکس را پرداخت می کردند، افزود: دربیمه خدمات درمانی این دارو را بیمار 250 تا 300 تومان به ازای هر قرص می پرداخت و اکنون به یکباره بیمار باید حدود شش هزار تومان هزینه دارو بپردازد.

 

رئیس انجمن تالاسمی ایران تاکید کرد: با آزاد سازی نرخ دارو می‌خواهند به داروی بیماران خاص و آسیب‌پذیر سوبسید بدهند و هر فردی که به صورت عادی بخواهد از این دارو استفاده کند سوبسیدی به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد.

 

آراسته ادامه داد: وقتی دارویی ویژه بیماران تالاسمی، خاص و صعب الاعلاج است چطور می‌توانند چنین تصمیمی بگیرند مگر افراد عادی نیاز به داروی آهن‌زدا دارند؟

 

وی با اشاره به اینکه افزایش بار آهن را در بیماری های محدودی داریم که اغلب آنها مزمن، صعب الاعلاج و خاص هستند، افزود: افرادی که این دارو ها را مصرف می کنند همه افراد آسیب پذیری هستند و هیچ وقت یک فرد عادی به این دارو ها نیاز پیدانمی کند.

 

رئیس انجمن تالاسمی ایران افزود: اگر بحث قاچاق و سوء استفاده از داروهم مطرح باشد این مسئله جزئی و اندک است وهیچ وقت یک بیمار تالاسمی نمی آید داروی خود را بفروشد.

 

وی با اشاره به افزایش قیمت واکسن پنوموکک به دلیل آزاد سازی نرخ دارو گفت: این واکسن را که پیش ازاین بیماران تالاسمی با دفترچه بیمه بدون هزینه و یا با هزینه جزئی می گرفتند بعد از آزاد سازی نرخ دارو بین 80 تا 100هزار تومان باید هزینه آن را بدهند.

 

آراسته خاطر نشان کرد: بیماران تالاسمی به دلیل برداشتن طحال براساس دستورالعمل های درمانی و پروتکل های بین المللی نیاز است که هر 3 تا5 سال این واکسن را بزنند.

 

رئیس انجمن تالاسمی ایران با اشاره به اینکه آزاد سازی نرخ دارو در نهایت مشکل تامین دارو را برای بیماران تالاسمی بوجود خواهد آورد، افزود: با توجه به افزایش قیمت دارو و مشکلات نقدینگی که داروخانه ها دارند در خرید دارو آنها دچار مشکل می شوند چرا که باید پول بیشتری را نسبت به گذشته بابت دارو ها پرداخت کنند آن هم با شرایط معوقاتی که بیمه ها به داروخانه ها دارند.

 

وی افزود: بار سنگینی که داروهای خاص دارد باعث شده خیلی داروخانه ها یا آنها را توزیع نکنند و یا را به طور محدود تهیه کنند که عملا فشار سنگینی به بیماران می آیند. 

 

محمدتقی فاضل میبدی: نمی‌توان گزاره‌های دینی را به مردم تحمیل کرد

Posted: 07 Jun 2014 07:58 AM PDT

 جرس: محمدتقی فاضل میبدی با تاکید بر این که "در دین اکراه و اجباری نیست" گفت: قرآن صریحاً چنین چیزی به ما می‌گوید. نمی‌توان گزاره‌های دینی را به مردم تحمیل کرد و یا مردم را تهدید کرد تا به عقیده‌ای معتقد شوند. اعتقاد به دین یا ارزش‌های اخلاقی با ترس و تهدید در ذهن مردم جای نمی‌گیرد بلکه محصول تبلیغ و برهان و عقل و منطق است. این یک امر روشن است. 

 

به گزارش عصرایران، دعوا بر سر نقش شلاق در رسیدن به بهشت، دعوایی تکراری اما جذاب در جامعه ایران است. کمتر کسی می‌تواند به این بحث بی‌اعتنا بماند. سخنان حسن روحانی درباره این موضوع در هفته گذشته، با واکنش تند دو تن از روحانیان تندسخن مواجه شد. احمد خاتمی و احمد علم‌الهدی به حسن روحانی تاختند که چرا گفته‌ای نباید مردم را با شلاق به بهشت برد. رئیس جمهور هم از در تقابل درآمد و در مجموع این پیام را به مخاطبانش رساند که این دو "احمد" نمایندگان خوبی برای "آیین احمدی" نیستند. ملت ایران هم این روزها مشغول استماع سخنان رئیس جمهور و ائمه جمعه است، به قصد اتّباع از قول حسن و احسن.

 

*در روزهای اخیر بحث داغ و غیر مستقیمی بین آقای روحانی و دو تن از ائمه جمعه درباره "نقش شلاق در رساندن مردم به بهشت" درگرفته و طرفین اختلاف، انتقادات تند و تیزی را متوجه یکدیگر می‌کنند. شما چه نظری درباره این آرای مختلف دارید؟

 

من بدون اینکه بخواهم از یک جریان سیاسی خاصی جانبداری کنم، باید بگویم سخنان آقای روحانی به دین و منطق نزدیک تر است تا حرف‌های آن بزرگوارانی که در مقابل رئیس جمهور موضع گرفته‌اند.

در دین اکراه و اجباری نیست. قرآن صریحاً چنین چیزی به ما می‌گوید. نمی‌توان گزاره‌های دینی را به مردم تحمیل کرد و یا مردم را تهدید کرد تا به عقیده‌ای معتقد شوند.


اعتقاد به دین یا ارزش‌های اخلاقی با ترس و تهدید در ذهن مردم جای نمی‌گیرد بلکه محصول تبلیغ و برهان و عقل و منطق است. این یک امر روشن است. اما درباره پاره‌ای شادی‌ها که عده‌ای از آقایان متاسفانه به نام دین با آن مخالفت می‌کنند، باید گفت که اسلام به سلامت روح و تن توصیه کرده است؛ برای اینکه مخاطب پیامبران انسان‌های سالم‌اند. سلامتی علاوه بر بعد جسمی، بعد روحی هم دارد. اگر کسی مخالف شادی مردم باشد، در واقع مردم را به سمت افسردگی سوق داده است؛ چرا که افسردگی مقابل شادی است.

نُرم جامعه این است که انسان‌ها شاداب باشند. علی ابن ابیطالب (ع) در نهج البلاغه، در توصیف عصر جاهلیت می‌فرماید مردم جامعه جاهلی از بس که افسرده بودند خواب از چشمشان گرفته شده بود و به جای سرمه در چشم، اشک در چشم داشتند. این حرف، حرف بزرگی است. یعنی علی (ع) جامعه حزن‌آلود را جامعه‌ جاهلی می‌داند. جامعه سالم جامعه‌ شاد است.

 

*اخیراً هم بحث موسیقی و رقص مطرح شد که این حرکات ریتمیک حرکاتی اضافی در مسیر رسیدن به بهشت است. یعنی منکری است که باید جوان‌ها را از آن نهی کرد.

 

من وارد جزئیات نمی‌شوم که کدام موسیقی حلال است و کدام حرام. من یک رای کلی دارم و آن اینکه، جامعه باید از افسردگی خارج شود. در دنیای امروز چرا محیط زیست این قدر مهم است؟ برای اینکه محیط زیست پاکیزه و سالم علاوه بر سلامتی جسم، سلامتی روح انسان را هم تامین می‌کند. چرا شهرداری‌ها دنبال توسعه فضای سبز و مراکز فرهنگی هستند؟ برای اینکه این توسعه در خدمت شادی انسان است و انسان هم به شادی نیاز دارد.
یکی از نیازهای روحی انسان، مواجهه با زیبایی است. نمی‌توان با زیبایی و هنر مخالف بود. هنر جزو تمدن بشر است؛ چه هنرهای تجسمی، چه خطاطی، چه سماع و ... شما چرا از آواز شجریان لذت می‌برید؟ برای اینکه انسان از صدای خوش خوشش می‌آید. بنابراین انسان به هنر نیاز دارد. هنر در جامعه باید توسعه پیدا کند.
رقص هم در بخشی از فرهنگ اسلام، یعنی در فرهنگ صوفیه، وجود داشته است. بحث سماع و حرکات موزون در تصوف پررنگ بوده است. در ادبیات ما هم رقص و سماع نقش قابل توجهی دارد. به قول مولوی: رقصی چنین میانه میدانم آرزوست. حافظ هم در اشعارش نظر مثبتی به رقص داشته است. مشکل ما این است که به همه چیز با دید جنسی می‌نگریم. ما به هر چیزی که نگاه جنسی داشته باشیم، آن چیز جور دیگری به نظر ما می‌رسد. مهم این است که بزرگان و عرفای ما به رقص و سماع نگاه جنسی نداشتند. حرام چیزی است که مقدمه بی‌عفتی عمومی در جامعه شود. مثلاً اگر دولت سیاستی را در پیش بگیرید که عده‌ای از فقر باعث بی‌عفتی عمومی شوند، آن سیاست و تصمیم دولت مصداق امر حرام می‌شود. یعنی سیاست دولت باعث فقر شده و فقر هم موجب بی‌عفتی عمومی شده است.

 

*برخی افراد هم می‌گویند بعضی روحانیان و مداحان، غالباً درس غمناکی به مردم می‌دهند. آیا با این انتقاد موافقید؟ اگر موافقید، چرا این وضع در جامعه ما وجود دارد که برخی از عناصر فرهنگی تاثیرگذار، مردم را بیشتر غمگین می‌خواهند تا شاد؟

 

حالا من نمی‌خواهم خیلی بدبین باشم اما به نظرم این گرایش بیشتر منشاء سیاسی دارد. در روایات ما گریه و عزاداری فقط برای امام حسین (ع) مستحب است. جریان کربلا یک جریان سمبلیک است و به دلیل نقشی که در مبارزه با ظلم دارد، گریه بر امام حسین مستحب قلمداد شده است. ما هیچ روایتی نداریم دال بر اینکه عزاداری در وفات سایر امامان و حتی عزاداری در وفات پیامبر را مستحب دانسته باشد. حضرت علی (ع) پنج سال حاکم بود ولی هیچ وقت در سالروز وفات پیامبر، مراسم عزا نگرفت. روایتی هم نگفت دال بر اینکه در سالروز فوت پیامبر، عزاداری کنید. پس معلوم می‌شود که اصل بر گریه نبوده است.

 

*پس توسعه عزاداری در جامعه ما، از کجا آمده است؟

 

کسانی که با شادی مخالفت می‌کنند و خواستار غمگین بودن مردم هستند، نه مطالعات تاریخی دارند و نه اسلام را درست می‌شناسند. یکی نیمچه صدایی داشته و رفته مداح شده و شعرهایی هم فراهم می‌کند تا احساسات مردم را تحریک کند. به تدریج غمگینی ناشی از مداحی او، در جامعه جا می‌افتد. به هر حال اگر شما بخواهید مردم را به نام دین گریان و محزون کنید، روا نیست الا در عزاداری برای امام حسین(ع).

 

به نظر شما در این ده ماهی که دولت روحانی روی کار آمده، جامعه ایران چه فرقی با یکی دو سال قبل کرده است که برخی از روحانیان بلندپایه هشدار می‌دهند که گناه در جامعه رو به تزاید است؟

 

وقتی می‌گویم این حرفها منشا سیاسی دارد یعنی همین! زمانی هم که دولت آقای خاتمی بر سر کار بود، با بهانه‌های دیگری با آن دولت مبارزه می‌کردند. الان هم بخشی از این آقایان (و نه همه آنها) برای مبارزه با دولت روحانی، دنبال یک اهرم مذهبی می‌گردند. البته استفاده از اهرم‌ها مذهبی در دوران آقای خاتمی هم رایج بود. دائماً می‌گفتند موی خانم‌ها بیرون است و صدای موسیقی بلند شده. با این کارها از در مقابله با رقیب سیاسی درمی‌آمدند.

در جامعه ما رقابت سیاسی بر اساس عقلانیت و اخلاق نیست. یعنی من می‌‌خواهم رقیبم را از میدان به در کنم و برای این کار از هر وسیله و روشی استفاده می‌کنم. الان هم برخی از سیاسیون برای اینکه با این دولت مخالفت کنند، در سخنان مقامات دولتی دقیق می‌شوند بلکه نکته‌ای برای کوبیدن دولت پیدا کنند. اگر دلشان برای دین می‌سوخت، آن زمانی که ثروت‌های مردم به اختلاس می‌رفت اعتراض می‌کردند.

حضرت علی (ع) که الگوی ما در حکومت کردن است، در نامه‌هایی که برای استانداران و فرماندارانش می‌نوشت بر روی چه چیزی حساس بود و انگشت می‌نهاد؟ حضرت نسبت به ثروت‌های عمومی جامعه حساس بود تا مبادا به یغما بروند و ناعادلانه بین ارباب قدرت تقسیم شوند. حضرت در هیچ یک از نامه‌هایش به فرماندارانش ننوشته است که چرا این یکی نماز نمی‌خواند و آن یکی بی‌حجاب است؟ بروید آن نامه‌ها را بخوانید تا ببینید چنین بوده است یا نه. من حاضرم با هر کسی در این خصوص وارد بحث و مناظره شوم.

شیوه علی (ع) چنان بود اما متاسفانه برخی از آقایان در جامعه ما حساس هستند که چرا رئیس جمهور گفته است که مردم را نمی‌توان با زور به بهشت برد. در همین جامعه امروز ما، آمار اعتیاد و طلاق و اعدام چشمگیر است. البته نمی‌خواهم بگویم چرا حکم اعدام اجرا می‌شود. می‌گویم چرا شرایط کلی جامعه ما باید به گونه‌ای باشد که این همه اعدام به عنوان مجازات جرائم در جامعه صورت گیرد. زمینه جرم از کجا فراهم شده است؟ از اقتصاد ناسالم و رانت و اختلاس. عده‌ای در جامعه ما به نام دین مردم را منحرف می‌کنند.

ده ها سال است که تمام تریبون‌های عمومی در اختیار بخش مهمی از روحانیت است. اگر بی‌دینی در جامعه ما رو به گسترش باشد، آیا واقعاً می‌توان گفت دلیلش روی کار آمدن دولت روحانی در ده ماه گذشته است؟ آیا واقعا رواج دین‌گریزی در جامعه ما محصول آن هشت سال زمامداری آقای خاتمی است؟ نه! این وضع منشا و دلایل دیگری دارد. اینکه آقای روحانی یک جمله بگوید مردم را به زور شلاق نمی‌توان به بهشت برد، مردم بی‌دین می‌شوند اما حرف‌های آن آقایی که می‌آید پشت تریبون و حمله می‌کند که این‌ها یک مشت کفار نجس هستند، مردم را دیندارتر می‌کند؟ این حرف دوم خطرناک است و دنیا را نه فقط به ما که به اسلام بدبین می‌کند.

 

*احمد خاتمی و آقای علم الهدی از تریبون نماز جمعه به نقد سخنان آقای روحانی پرداختند. آیا این امر معنای خاصی دارد؟

 

به نظر من معنای سیاسی دارد.

 

*منظورم این است که این نقدها موضع نظام در قبال سخنان روحانی است؟

 

من اعتقادی ندارم که سخنان این آقایان موضع نظام است. ولی به هر حال نوعی موضع‌گیری است که در تریبون نظام پخش می‌شود. جهان خارج وقتی به این تقابل نگاه می‌نگرد، حرف‌های این آقایان را موضع نظام تلقی می‌کند. البته من چنین نظری ندارم؛ برای اینکه یقین دارم نگاه رهبری به مسائل این جور نیست. نگاه رهبری مثل نگاه احمد خاتمی و علم الهدی نیست. نگاه بخشی از مراجع قم هم مثل نگاه این آقایان نیست. اما دنیای خارج ممکن است موضع خطیب نماز جمعه را موضع نظام قلمداد کند.

 

*آقای علم الهدی روز جمعه گفتند شلاق که سهل است، با تمام قوا در برابر کسانی که مانع از رسیدن مردم به بهشت شوند، می‌ایستیم. اخیراً هم گفتند در جنگ سایبری، خلاف شرع جایز می‌شود. درباره این سخنان چه نظری دارید؟

 

سوال من این است که اگر یک عده کارشناس تشخیص دادند که خود آقای علم الهدی عده‌ای از جوانان را دین‌گریز می‌کند و مانع از بهشت رفتن مردم می‌شود، چگونه باید با او برخورد کرد؟ من برای ایشان احترام قائلم ولی ما برویم آمار بگیریم تا ببینیم چه کسی باعث دین‌گریزی نسل جوان در جامعه ما می‌شود. یک سخنرانی آقای روحانی یا بسیاری از خطبه‌هایی که در نماز جمعه‌ها خوانده می‌شود؟

این سوال من است. یعنی در موضع قضاوت نیستم. شما بروید از جوانان و دانشجویان سوال کنید تا معلوم شود آن حرف آقای روحانی جوانان ما را از دین دور کرده یا این حرف‌های آقای علم الهدی؟
بعضی از آقایان خیال می‌کنند هر چه بگویند، جامعه هم باید به آن حرف معتقد با‌شد؛ اما این طور نیست. اگر شما به شلاق زدن اعتقاد دارید، خیلی از آقایان چنین اعتقادی ندارند. این بحث‌ها را به طور جدلی نباید در خطبه‌های نماز جمعه مطرح کرد.

اصلا دین نباید از طریق جدل و شاخ و شانه کشیدن در جامعه جا بیفتد. این روشی که ما برای حفظ دین در پیش گرفته‌ایم، روشی بسیار شکست خورده و حتی دین‌ستیزانه است. یعنی خود این روش موجب فراری شدن جوانان ما از دین می‌شود.

 

*هر سال در اردیبهشت و خرداد که فصل گرما به تدریج از راه می‌رسد، بحث حجاب هم در جامعه داغ می‌شود. اصولگرایان منتقد می‌گویند دولت روحانی اهتمامی به حفظ حجاب زنان ندارد. شما چه می‌گویید؟

 

آیا در هشت سال گذشته، وضع حجاب در جامعه ما از نظر خود این آقایان خیلی خوب بوده است؟ من می‌گویم باید سنجش فایده و هزینه بکنیم. در این هشت سال اخیر، که این همه برای رعایت کامل حجاب هزینه کرده‌ایم، ماشین خریده‌ایم و مامور گذاشته‌ایم و گشت ارشاد راه انداخته‌ایم، حجاب در جامعه ما تقویت شده است؟ من خودم به ارزش اسلامی حجاب اعتقاد دارم ولی ما باید ببینیم که این روش‌ها حجاب را در جامعه پررنگ کرده یا کمرنگ. بالاخره ما دنبال نتیجه هستیم. اگر روشی جواب نداد، آیا باید آن روش را ادامه دهیم یا اینکه باید آن را عوض کنیم؟

 

*این آقایان می‌گویند این روش‌ها موضوعیت دارد نه طریقیت.

 

در اسلام فقط عبادات موضوعیت دارد. هدف یا ارزش موضوعیت دارد نه روش. اسلام جامعه عفیف می‌خواهد ولی عفاف در جامعه را با هر روشی نمی‌توان تامین کرد...ما باید مطالعه آماری کنیم تا ببینیم روش‌های کنونی‌مان برای رعایت حجاب در جامعه، درست است یا غلط. اگر مطالعه‌ای علمی به ما گفت این روش‌ها به تقویت حجاب در جامعه منجر شده، آن‌ها را ادامه دهیم ولی اگر دیدیم روش‌های ما نادرست و ناسودمند است، نباید آن‌ها را ادامه دهیم. داوری درباره مفید بودن روش‌ها منوط به کار عقلانی و علمی است. خود روش‌ها نیز قطعا باید علمی و عقلانی و تجربی باشند.

 

*پس می‌فرمایید نحوه تحقق عفاف در جامعه، خارج از حیطه کار فقهاست؟

 

فقیه رعایت حجاب را می‌خواهد اما اینکه حجاب با چه روشی باید محقق شود، کار فقیه نیست. فقیه می‌گوید ربا حرام است اما داوری درباره ربوی بودن رویه‌های بانک‌ها، کار کارشناس است نه فقیه. اینکه چه کار کنیم روش‌های بانک‌ها ربوی نباشد، باز هم مساله‌ای است در حوزه صلاحیت کارشناسان این موضوع. من می‌گویم ما باید حرف‌های برخی فقها را از حرف اسلام جدا کنیم. اسلام دنبال جامعه‌ای عفیف و سالم و شاد است. از نظر اسلام، دزدی و بی‌عفتی و تجاوز به عنف نباید در جامعه وجود داشته باشد. اینکه چگونه باید جلوی این امور را گرفت، در گرو زمان و مکان است. در صدر اسلام روش‌هایی برای ممانعت از این رذیلت‌ها لازم بود، 500 سال قبل روش‌هایی دیگر و اکنون هم روش‌هایی نوتَر. روش‌ها باید "زمان مند" و "مکان مند" باشند.

پیروزی تاریخی والیبال ایران برابر برزیل

Posted: 07 Jun 2014 07:58 AM PDT

جرس: تیم ملی والیبال ایران که نخستین دیدار خود برابر برزیل را با اختلافی نزدیک واگذار کرده بود، در دومین دیدار دو تیم دست به کار بزرگی زد و موفق شد پرافتخارترین تیم لیگ جهانی را در خانه اش شکست دهد. این پیروزی تاریخی در شرایطی رقم خورد که این بار خبری از ولاسکو نبود و یک مربی جوان و گمنام تر موفق شد این موفقیت بزرگ را برای والیبال ایران رقم بزند.  

 

به گزارش خبرنگار مهر، دومین بازی تیم‌های ملی والیبال برزیل و ایران در چارچوب هفته سوم رقابتهای لیگ جهانی ساعت 17:30 امروز شنبه در شهر سائوپائولو برگزار شد که طی آن تیم ملی والیبال ایران برابر برزیل به پیروزی 3 بر صفر دست یافت. تیم کشورمان در این بازی به ترتیب با امتیازات 25 بر 18، 25 بر 21 و 25 بر 22 برنده شد. این برای نخستین بار در تاریخ است که تیم ایران برابر برزیل به برتری دست یافته است. شاگردان کواچ جمع امتیازات خود را با این پیروزی به عدد 4 رساندند.

 

تیم کشورمان در شروع این بازی با ترکیب شهرام محمودی، سعید معروف، محمد موسوی، فرهاد قائمی، مجتبی میرزاجانپور، آرمین تشکری و عبدالرضا علیزاده(لیرو) به میدان رفت که حضور میرزاجانپور در ترکیب اصلی جلب توجه می‌کرد.

 

بازی با امتیازگیری تیم ایران شروع شد. سعید معروف یک پوئن سرویس هم گرفت تا ایران دو امتیاز پیش بیفتد. برتری 4 بر 2 ایران در ابتدای کار نشان از بازی خوب شاگردان کواچ داشت که به خصوص در انتهای زمین توپ‌گیری خوبی داشتند.

 

برزیلی‌ها که در پست پشت خط خود این بار ویسوتو را از ابتدا در ترکیب داشتند در تلاش بودند تا با کارهای ترکیبی دفاع روی تور تیم ایران را به دردسر بیندازند. نکته جالب اینکه سرویس‌های متوالی دو تیم و به خصوص برزیل در این لحظات به خارج زمین می‌رفت. تک دفاع معروف از لوکارلی برتری 8 بر 5 ایران در استراحت فنی نخست این ست را به دنبال داشت.

 

تیم ایران برتری دو امتیازی خود را با دفاع خوبی که روی تور داشت تداوم بخشید اما یک دریافت بد روی سرویس لوکارلی باعث شد برزیل به یک امتیازی تیم ایران برسد و دفاعی دیگر از سیدائو در منطقه چهار دو تیم را در عدد 9 برابر کرد. پس از آن لوکارلی سرویس خراب کرد و تک دفاع تشکری باعث شد ایران بار دیگر یک امتیاز برتری را حفظ کند. دفاع عالی میرزاجانپور روی توپ ویسوتو باعث شد ایران 14 بر 11 پیش بیفتد. تیم کشورمان در وقت دوم استراحت فنی 16 بر 13 از میزبان پیش افتاد.

 

برزیل در ادامه کار فاصله را کاهش داد و به خصوص با سرویس‌های سهمگین بازیکنانش اختلاف با به یک امتیاز رساند. شهرام محمودی با امتیازی که از توپ برگشتی برتری 19 بر 16 ایران را ثبت کرد که در این لحظات رزنده تقاضای تایم اوت کرد.

 

بازیکنان کشورمان در این لحظات بازی خوب خود را ادامه دادند و این برزیل بود که از لحاظ روانی تحت فشار قرار گرفت. سرویس خوب تشکری و پس از آن دفاع موسوی ایران را 22 بر 17 پیش انداخت تا برزیل بار دیگر تقاضای تایم اوت کند در بازگشت دوباره به میدان ایران یک دفاع و یک امتیاز سرویس گرفت تا به امتیاز 24 برسد. تیم کشورمان این ست را 25 بر 18 به سود خود پایان داد. در اواخر این ست مائوریسیو سیلوا از ناحیه مچ پا به شدت آسیب دید و به بیرون منتقل شد.

 

اولین امتیاز در ست دوم به ایران رسید. ویسوتو در منطقه دو توپ خود را به خارج از زمین زد. دو تیم در امتیاز دو برابر بودند که یک تغییر سرویس و پس از آن دفاع خوب روی تور ایران را به امتیاز 4 رساند. برزیل که از نظر روحی تحت فشار قرار داشت سرعت لازم را در خط حمله نداشت و این همان برنامه‌ای بود که کواچ پی می‌گرفت. دو اشتباه متوالی در خط حمله ایران، برزیل را در امتیاز 5 با ایران برابر کرد. دفاع عالی موسوی ایران را به امتیاز 7 رساند. تیم کشورمان با اسپک بدون بازگشت قائمی برتری 8 بر 6 را در استراحت فنی نخست ست دوم به سود خود ثبت کرد.

 

برزیل پس از آن دو امتیاز متوالی گرفت و در امتیاز 9 به تیم کشورمان رسید. دو تیم در امتیاز یازده هم برابر بودند که ایران دو امتیاز پشت سر هم گرفت. دفاع استثنایی موسوی روی اسپک ویسوتو در منطقه دو تیم ایران را به امتیاز 14 رساند تا رزنده تقاضای تایم اوت کند. امتیاز سرویس تشکری تیم ایران را به امتیاز 15 رساند. تیم ایران در وقت دوم استراحت فنی 16 بر 12 برتری خود را ثبت کرد.

 

اگرچه در ادامه کار برزیل دو امتیاز متوالی کسب کرد ولی تیم ایران بلافاصله جبران کرد و 19 بر 15 از میزبان پیش افتاد. دو تیم در این لحظات به صورت رالی امتیازات را رد و بدل می‌کردند و در تیم ایران شهرام محمودی در مناطق دو و چهار بی‌مهار بود. پوئن سرویس تشکری برتری 23 بر 18 ایران را رقم زد و رزنده بار دیگر تقاضای تایم اوت کرد.

 

در ادامه کار موریلیو اسپک خود را به آنتن کناری تور زد تا ایران بیست و چهارمین امتیاز را کسب کند. برزیل وقتی به امتیاز 20 رسید کواچ تقاضای تایم اوت کرد با این حال برزیل با دفاع خوب خود به امتیاز 21 رسید. سیدائو سرویس خود را در نهایت به تور زد تا ایران 25 بر 21 برنده شود.

 

برزیل در ست سوم نخستین امتیاز را به نام خود ثبت کرد. یک دفاع عالی از قائمی در منطقه چهار کار را به تساوی کشاند. تیم ایران با دریافت خوب علیزاده و اسپک میرزاجانپور برای نخستین بار در این ست 3 بر 2 از میزبان پیش افتاد اما برزیل دو امتیاز متوالی گرفت تا خود را به امتیاز 4 برساند. برزیل با اشتباه میرزاجانپور 6 بر 4 پیشی گرفت. تلاش فراوان بازیکنان میزبان که با حمایت هواداران پرشور برزیلی همراه شده بود در نهایت برزیل در استراحت فنی نخست ست سوم 8 بر 6 برتری خود را به ثبت رساند.

 

برزیل که نمی‌خواست ایران خود را در زمین پیدا کند فاصله دو امتیازی خود را حفظ کرد. والاس دسوزا که جایگزین ویسوتو شده بود در متن تمام حرکات برزیلی‌ها قرار داشت. یک دفاع عالی از محمد موسوی باعث شد ایران در امتیاز 13 با برزیل برابر شود. بازیکنان تیم ایران در نهایت برتری 16 بر 15 خود را در وقت دوم استراحت فنی ثبت کردند تا از برزیل پیش بیفتند.

 

تیم ایران در بازگشت دوباره به میدان یک امتیاز روی دفاع محمودی کسب کرد و پس از آن معروف با سرویس خود تیم کشورمان را به امتیاز 18 رساند تا رزنده تقاضای تایم اوت کند. برزیل دو امتیاز متوالی کسب کرد و به یک امتیازی تیم کشورمان رسید. ایران در لحظات حساس برتری 22 بر 19 را ثبت کرد تا بار دیگر رزنده به تایم اوت پناه ببرد.

 

تیم ایران با اسپک موسوی به امتیاز 23 رسید ولی برزیل پس از آن بیست و یکمین امتیاز خود را کسب کرد. کواچ با تایم اوت خود در این لحظه تلاش کرد تا وققه‌ای را در روند تیم برزیل ایجاد کند. اسپک عالی محمودی پس از برخورد با دفاع به خارج رفت تا ایران 24 بر 21 پیش بیفتد. برزیل یک امتیاز دیگر گرفت اما کواچ بار دیگر تایم اوت گرفت. سیدائو سرویس خود را به تور زد تا ایران 25 بر 22 برنده شود.

 

تیم ایران بدین ترتیب برابر برزیل 3 بر صفر برنده شد تا برای نخستین بار این تیم را شکست دهد و 3 امتیاز ارزشمند کسب کند. شاگردان کواچ در گروه A چهار امتیازی شدند. بازی نخست این دو تیم نیز روز جمعه برگزار شده بود که در پایان تیم برزیل با حساب 3 بر 2 برنده شد. 

 

دومین جلسه رسیدگی به اتهام محمدرضا رحیمی برگزار شد

Posted: 07 Jun 2014 01:51 AM PDT

دومین جلسه رسیدگی به اتهامات محمدرضا رحیمی در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.  

 

به گزارش خبرنگار مهر، صبح امروز (م. ر) در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران حاضر شد.

 

در جلسه محاکمه که به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی برگزار شد، (م. ر) به همراه وکیلش به دفاع در خصوص اتهامات مطرح شده پرداختند.

 

چندی قبل نیز نخستین جلسه رسیدگی به پرونده با حضور (د.س) و (ج. الف) دو متهم اصلی پرونده اختلاس از بیمه ایران و استانداری در شعبه 76 برگزار شده بود.

 

(د. س) در جریان رسیدگی به پرونده اختلاس از بیمه ایران و استانداری چندین بار از (م. ر) نام برده بود و مدعی بود طی چند نوبت به وی پول پرداخت کرده است. در این جلسه آخرین دفاعیات متهم اخذ شد.

 

در ادامه رسیدگی به پرونده اختلاس از بیمه و استانداری، چندی قبل پرونده ( م. ر) با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست برای محاکمه به شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. 

رییس دانشگاه علامه از بررسی مجدد پرونده دانشجویان بورسیه دکتری بدون آزمون خبر داد

Posted: 07 Jun 2014 01:51 AM PDT

جرس: رئیس دانشگاه علامه طباطبایی از بررسی مجدد پرونده دانشجویان بورسیه دکتری که در دولت گذشته به این دانشگاه معرفی شدند خبر داد و تاکید کرد: متاسفانه بسیاری از این افراد حداقل معدل لازم برای بورسیه را نداشتند.  

 

دکتر حسین سلیمی رییس جدید دانشگاه علامه که براساس اعلام وزارت علوم بیشترین آمار دانشجویان "پرونده 3000 بورسیه بدون آزمون" در دولت گذشته به این دانشگاه معرفی شده‌اند، به خبرنگار دانشگاهی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: فهرست و آماری که سازمان امور دانشجویان وزارت علوم به دانشگاه اعلام کرده است 270 نفر است اما همکاران ما در دانشگاه علامه در حال بررسی هستند تا ببینیم این آمار بیشتر است یا خیر.

 

وی با تاکید بر این که تا زمانی که وزارت علوم آن‌ها را غیرقانونی اعلام نکرده دانشجو دانشگاه علامه هستند ، اظهار کرد: از آنجایی که شماری از این افراد با هر شرایطی از سوی سازمان امور دانشجویان وزارت علوم وقت به دانشگاه علامه اعلام شده‌اند، تنها مرجعی که می‌تواند پرونده آن‌ها را لغو کند نیز سازمان امور دانشجویان است.

 

سلیمی افزود: در بررسی‌هایی که همکاران ما انجام داده‌اند متاسفانه بسیاری از این افراد حداقل معدل لازم برای بورسیه را نداشتند و ما طی یک بررسی مجدد، آمار پرونده‌ها را به وزارت علوم اعلام خواهیم کرد.

 

رئیس دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر این که نباید همه را با یک چوب برانیم گفت: لازم به ذکر است که بسیاری از این افراد نیز جزو دانشجویان با صلاحیت و خوب هستند.

 

وی با اشاره به این که هیچ یک از این افراد تاکنون عضو هیات علمی دانشگاه نشدند اظهار کرد: دانشجوی بورسیه نمی‌تواند عضو هیات علمی شود اما برخی از این افراد در دانشگاه علامه جایابی شده‌اند. اما دانشجویان باید توجه داشته باشند که جایابی چه در دانشگاه علامه و چه در هر دانشگاه دیگری و مشخص شدن وضعیت نهایی عضویت یا عدم عضویت آن‌ها منوط به یک بررسی علمی نهایی است.

 

سلیمی با بیان این که صلاحیت علمی این افراد برای جایابی مجددا بررسی خواهد شد گفت: هر کسی چه کسانی که جز این آمار هستند و چه کسانی که خارج از این مجموعه هستند زمانی که فارغ التحصیل شوند مجددا در کارگروه صلاحیت علمی شان بررسی خواهد شد و چنان چه صلاحیت لازم را داشته باشند به عضویت هیات علمی درخواهند آمد در غیر این صورت دوباره به سازمان امور دانشجویان معرفی خواهند شد تا محل دیگری برای خدمتشان پیدا شود.

 

رئیس دانشگاه علامه طباطبایی با بیان این که متاسفانه در دوره‌ای شرایط عادلانه برای ورود به تحصیلات تکمیلی دچار خدشه شده بود، گفت: از آنجایی که براس دوره‌های تحصیلات تکمیلی در جامعه ما یک رویکرد و اشتیاق فوق العاده‌ای نسبت به کشورهای دیگر وجود دارد و داشتن مدرک دکتری تبدیل به یک امتیاز ویژه شده، رقابت برای ورئد به دوره دکتر بسیار سنگین و فشرده است و سالانه صدها هزار نفر پشت آزمون دکتری متوقف می‌مانند، در چنین شرایطی عده‌ای با داشتن یک رابطه خاص به راحتی، یک شب و در طی چند ساعت این مشقت‌ها را طی می‌کنند که این مساله با عدالت آموزشی سازگار نیست.

 

دکتر سلیمی با تاکید بر این که اکنون با مصوبات جدید وزارت علوم راه برای این گونه بی‌عدالتی‌ها بسته شده است، گفت: خوشبختانه آن طور که در مصوبات جدید وزارت علوم دیده شده راه برای ورود این چنین دانشجویان به تحصیلات تکمیلی به ویژه دکتری بسته شده است و از این پس همه از شرایط منطقی و علمی وارد خواهند شد. 

 

مهناز محمدی، مستند ساز برای اجرای حکم ۵ سال حبسش فراخوانده شد

Posted: 07 Jun 2014 01:51 AM PDT

جرس: مهناز محمدی، مستند ساز و از فعالان حقوق زنان بنا بر ابلاغیه ای که وکیلش دریافت کرده، باید خود را روز شنبه ۱۷ خرداد ماه به دایره اجرای احکام زندان اوین برای سپری کردن دوران محکومیتش معرفی کند. این فیلم ساز به دو اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام به پنج سال حبس محکوم شده است.  

 

مهناز محمدی در خصوص مصادیق اتهاماتش به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «مصادیق زیادی در رای دادگاه برای این دو اتهامم نوشته اند اما مهمترینش فیلم ساختن برای شبکه فارسی بی بی سی است در حالیکه من هیچگاه با بی بی سی همکاری نداشته ام و هیچکدام از فیلم هایم از این شبکه پخش نشده است. همچنین از دیگر موارد اتهامی من ارتباط با شبکه های الجزیره انگلیس، رسانه های آلمانی، آمریکایی، رادیو فرانسه و صدای آمریکا است.»

 

این فیلم ساز و مشاور فرهنگی سابق سفیر اتریش در ایران ادامه داد: «مصادیق دیگر اتهاماتم همکاری در ساختن فیلم مستندی به نام “ما نیمی از جمعیت ایرانیم” ساخته خانم رخشان بنی اعتماد است. همچنین شرکتم در تجمعات سال ۸۸، رفتن به مراسم ختم سهراب اعرابی و دیگر کشته شدگان حوادث سال ۸۸ و تهیه فیلم و عکس از این مراسم ها است.»

 

مهناز محمدی، مستندساز و از فعالان حقوق زنان اولین بار هشتم مرداد ماه ۸۸ به همراه جعفر پناهی و شماری از مستندسازان در حالیکه برای مراسم ندا آقا سلطان، یکی از کشته شدگان وقایع پس از انخابات ۸۸ در بهشت زهرای تهران حضور یافته بود بازداشت شد. او پس از ۲۴ ساعت به همراه بقیه بازداشت شدگان آزاد شد. با این حال برای دومین بار در روز ۵ تیرماه ۱۳۹۰ در منزل شخصیش توسط ماموران حفاظت اطلاعات سپاه دستگیر شد و مدتی در بند ۲ الف سپاه پاسداران زندان اوین بود. این فیلم ساز در نهایت با قرار وثیقه روز پنجم مرداد ماه همان سال آزاد شد.

 

مهناز محمدی در خصوص بازجویی هایش گفت:‌«بازجویم می خواست که من اعتراف کنم که از بی بی سی فارسی پول گرفته‌ام که بر علیه نظام جمهوری اسلامی همکاری کنم اما چون من هرگز این کار را نکرده بودم و اصلا ارتباطی با بی بی سی نداشتم این اعتراف را نکردم. آقایان یک سناریو را از قبل تهیه کرده بودند که من باید آن را بازی می کردم. به نظرم به دلیل سوابق خوب کاریم، همکاری با شبکه های خارجی و اینکه مشاور فرهنگی سفیر اتریش بودم و اینکه هم اصلاح طلبان و فعالان حقوق زنان من را دوست داشتند و هم مورد احترام جامعه فیلم سازان بودم، به نظرشان طعمه خوبی بودم.»

 

خانم محمدی گفت: «بازجویم به من می گفت وقتی حال تو را جا بیاوریم بقیه مستندسازان حساب کار دستشان می آید. بازجویم می گفت تو فقط بگو که از این شبکه های خارجی برای جاسوسی پول گرفتی و بعد ما آزادات می کنیم. بازجویم از من اعتراف می خواست و من چون مقاومت کردم باعث خشمش شدم. بازجویم قسم خورد که اوست که تکلیف پرونده من را مشخص می کند و نه قاضی. به من گفت او هر کاری بخواهد می تواند انجام دهد.»

 

این مستند ساز گفت: «بازجویم چون هیچ مدرکی نتوانسته بود بر علیه من پیدا کند در نهایت به یکی از فیلم هایم به نام “کوچ نامه” که در سال ۱۳۸۵ از جشنواره “حقیقت” جایزه گرفت، استناد کرد و از آن بر علیه ام استفاده کرد و این فیلم یکی از مصادیق اتهاماتم در پرونده شد. در پرونده ام آمده که این فیلم سیاه نمایی از نظام جمهوری اسلامی است در حالیکه این فیلم از جشنوارۀ خود همین نظام جایزه گرفته است.»

 

مهناز محمدی در مهرماه سال ۹۱ به دو اتهام دادگاهی شد و در آبان ماه همان سال به ۵ سال حبس محکوم شد. دادگاه تجدید نظر نیز این حکم را عینا تایید کرد.

 

خانم محمدی با اظهار اینکه پس از صدور حکم احتمال خروج او از کشور مطرح بوده است به کمپین گفت: «قاضی مقیسه در همان دادگاه به من گفت حیف جمهوری اسلامی است که در هوایش تنفس کنی. گفت برو پیش دوستان منافقت در خارج. پس از این گفته برخی از وکلا می گفتند که آنها می خواهند تو از ایران بروی و باید از این فرصت استفاده کنی.»

 

مهناز محمدی ادامه داد: «پس از تایید حکم در دادگاه تجدید نظر هیچگاه برای اجرای حکم فراخوانده نشدم. فکر می کردم من هم مثل خیلی‌های دیگر حکمم اجرا نخواهد شد. اما اواخر اسفند ماه پارسال متوجه شدم که در تاریخ چهارم دی ۱۳۹۲ حکم من به دایره اجرای احکام فرستاده شده است. هفته گذشته با من تماس تلفنی گرفته شد و بعد وکیلم برای پیگیری به دایره اجرای احکام رفت که در آنجا به او گفتند که من باید روز شنبه خود را برای سپری کردن حکمم به دایره اجرای احکام اوین معرفی کنم.» 

 

تلفات جاده‌ای ایران معادل سقوط سالانه ۶۰ هواپیما

Posted: 07 Jun 2014 12:10 AM PDT

جرس: شاید تلخ‌ترین خبری که مهمان همیشگی روزهای شاد مردم ایران است آمار کشته‌شدگان جاده‌هاست؛ آماری که هر چند در طول سال‌های گذشته روند کاهشی به خود گرفته اما هنوز دومین عامل مرگ و میر در کشور تلقی می‌شود.


به گزارش ایسنا،‌ با توجه به اینکه میزان تلفات جاده‌ای به صورت روزانه و تدریجی اعلام می‌شود، چندان موج نگرانی در جامعه ایجاد نمی‌کند و زمانی‌که عدد کل تلفات سال محاسبه می‌شود به یک فاجعه بر می‌خوریم.



جایی که آمار تلفات جاده‌ای کشور از 18 هزار نفر عبور می‌کند و این رقم معادل سقوط 60 فروند هواپیمای مسافری با 300 سرنشین است. درصورتیکه اگر یک فروند هواپیما سقوط کند یا دچار سانحه شود با وجود پایین بودن تعداد تلفاتش نسبت به جاده، سال‌ها در اذهان عمومی باقی می‌ماند و مسئولان زیادی زیر سوال می‌روند و از طریق ارگان‌های مختلف محاکمه می‌شوند و در بسیاری از موارد منجر به استیضاح وزیر راه و برکناری وی و رییس سازمان هواپیمایی شده است اما در زمینه تصادفات جاده‌ای با وجود گستردگی تعداد سوانح و تلفات چنین رویکردی وجود ندارد.



این رقم از ابعاد دیگر نیز نگران‌کننده است؛ چراکه کشور ما با 75 میلیون نفر جمعیت حدود 1.1 درصد از جمعیت کل کره زمین را دارد اما طبق آمارهای جهانی سالانه 1.45 درصد از سوانح رانندگی و تلفات جاده‌ای در ایران رخ می‌دهد در حالی که کشور آلمان که از نظر جمعیت و تعداد خودروها شباهت زیادی به ایران دارد تلفات جاده‌ای سالانه‌اش 3830 نفر است؛ یعنی پنج برابر کمتر از ایران!



این آمار و ارقام نشان می‌دهد وضع کشور در این حوزه نیاز به بازنگری و تغییر و تحولات جدی دارد؛ مساله‌ای که رییس سازمان راهداری و حمل و نقل جاده‌ای برطرف شدنش را در گروی عزم ملی می‌داند.



به گفته کشاورزیان پایین آمدن میزان سوانح رانندگی در کشور نیاز به برنامه‌هایی فرا بخشی دارد و باید برای آن چاره‌ای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و صنعتی اندیشیده شود.



البته موضوع سوانح جاده‌ای در سندهای بالادستی نظام بارها مورد تاکید قرار گرفته است و در کنار کمیسیون ایمنی راه‌های کشور که 10 سال از آغاز به کارش می‌گذرد طرح راه‌اندازی شورای عالی حمل و نقل نیز در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار دارد و تصویب آن شاید یکی از اصلی‌ترین مسائل این حوزه یعنی تداخل نهادی و دستوری را از بین ببرد.



قانون پنجم توسعه نیز مقرر کرده با پیش‌بینی شرایط مورد نیاز، سالانه 10 درصد از میزان سوانح و تلفات جاده‌ای کاسته شود.



با این وجود با تمام پیگیری‌ها، میزان کاهش این حوادث هیچ‌گاه عدد دو رقمی به خود ندیده و در بهترین زمان پنج درصد تجربه کرده است. این در حالی است که طرح جهانی کاهش 50 درصد سوانح جاده‌ای از سال 2011 میلادی آغاز شده و بناست کلیه کشورهای جهان تا سال 2020 برای تحقق این هدف تلاش و برنامه‌ریزی کنند.



گسترش سامانه‌های هوشمند کنترلی، نوسازی ناوگان و افزایش ایمنی جاده‌ها سه محوری بوده که در طول سال‌های گذشته به منظور پایین آمدن تلفات و حوادث جاده‌ای کشور مورد تاکید و بهسازی قرار گرفتند با توجه به اینکه آمارها نشان می‌دهد در 70 و 80 درصد حوادث جاده‌ای خطای انسانی موثر است شاید هر سه این محورها در آینده راه‌های کشور نقشی تعیین‌کننده ایفا کند.



به گفته رییس سازمان راهداری و حمل و نقل جاده‌ای رفتار راننده، رفتار پلیس، استاندارد خودرو و وضعیت جاده‌ها اصلی ترین عواملی هستند که می‌توانند بر کاهش یا افزایش احتمال خطای انسانی تاثیر بگذارد، امری که در حوزه عمل صحت آن تجربه شده و برای مثال افزایش اهرم‌های نظارتی پلیس در جاده‌های کشور، میزان تخلفات رانندگی و به تبع آن سوانح را نیز کاهش داده است.

در کنار آن اصلاح و نوسازی جاده‌های کشور و تبدیل آنها به اتوبان و یا جاده‌های چند جانبه که خطر تصادف را به شکل محسوسی پایین می‌آورد باید ازجمله اصلی‌ترین برنامه‌ها باشد هر چند رسیدگی به‌ آن‌ها منابع مالی گسترده طلب می‌کند و در نظر گرفتن بودجه‌ای 170 میلیارد تومانی برای اصلاح و رفع مقاطع پر حادثه شاید کفاف این موضوع را ندهد.

هر چند به نظر می‌رسد دولت یازدهم توجه ویژه‌ای به بحث بهبود وضعیت حمل و نقل کشور به خصوص شبکه جاده‌ای مبذول داشته اما گمان می‌رود اصلاح، بهبود و بالا بردن سطح کیفی جاده‌های ایران نیاز به برنامه‌ای گسترده و تلاشی فرا قوه‌ای داشته باشد که در کوتاه مدت برطرف شدن تمامی معضلات آن چندان عملی به نظر نرسد.  

No comments: