Monday, July 11, 2011

[IranPressNews] IranPressNews : ايران پرس نيوز - کالبدشکافی مرگ 4جوان در ۳ بيمارستان

((((( کالبدشکافی مرگ 4جوان در ۳ بيمارستان )))))

---------------------------------------------------------------------------

روزنامه خراسان: بر اين باوريم که پزشکان جزو اقشار زحمتکش و متعهد جامعه هستند که تاکنون جان انسان هاي بسياري را در حساس ترين زمان نجات داده اند و شادي و سرور را به خانواده ها هديه کرده اند. دستان تواناي بسياري از پزشکان به مدد تخصص و تعهدشان تاکنون زندگي دوباره به انسان هاي فراواني هديه کرده است که نشان دهنده وفاداري جامعه پزشکي کشورمان به سوگندي است که ادا کرده اند، اما در ميان چنين قشري و با وجود مشکلات فراوان و حساسيت اين حرفه گاهي اوقات سهل انگاري هايي صورت مي گيرد که جان انسان ها را در معرض خطر جدي قرار داده است. آن جا که قصور احتمالي پزشکي خانواده اي را داغدار مي کند، علامت سوال هاي فراواني در برابر پرسش هاي گوناگون به وجود مي آورد که به راستي وفاداري به سوگند پزشکي کجا رفته است و قصورها و تقصيرها چرا روي مي دهند؟ در گزارش حاضر به بررسي موضوع فوت چند جوان در چند بيمارستان کشور با ذکر برخي دلايل مستند، فايل هاي صوتي و تصويري و مصاحبه با خانواده هاي داغ ديده مي پردازيم.« تا بي نهايت مي تونم بشمرم آقاي دکتر، شما گفتي نترس مشکلي نيست. تا به حال ۵نفر رو فرستادم اون دنيا، آقاي دکتر دستتون خيلي سبکه، گمون کنم من ششميش باشم.»

اين بخشي از گفته ها و شوخي هاي پريسا سنايي در آغاز عمليات بيهوشي براي انجام عمل جراحي آپانديس بود، پريساي ۲۰ساله ساعت 2:30 صبح روز 90.2.23 احساس بي حالي و حالت تهوع مي کند، مادرش او را از منزل شان در بولوار صياد شيرازي به نزديک ترين درمانگاه شبانه روزي يعني درمانگاه شهيد چمران در فاصله اي حدود ۵۰۰متري انتقال مي دهد و پزشک عمومي او را ويزيت و داروي لازم را تجويز مي کند اما حال پريسا بهبود نمي يابد و خانواده که گمان مي کردند وي دچار مسموميت شده او را به بيمارستان امام رضا(ع) انتقال مي دهند، در بيمارستان، پزشکان تشخيص مي دهند اين دختر دچار بيماري آپانديس شده و بايد هرچه زودتر عمل شود، او را ساعت ۴بعدازظهر به اتاق عمل انتقال دادند و تا يک شب در اتاق عمل بود اما ساعت ۴صبح روز بعد خانواده اش وقتي نگران حال او و بابت تاخير يک عمل آپانديس علت را جويا شدند، دريافتند که پريسا، اين دانشجوي رشته معماري در حالت کما به سر مي برد و گفته مي شود درحالت کما او را مورد عمل جراحي آپانديس قرار دادند و دقيقا پس از ۲روز به خانواده اش اعلام کردند که او دچار مرگ مغزي شده است. طبق ادعاي خانواده پريسا و خصوصا دايي و مادر وي که پيگير علت حادثه بودند گويا پس از تزريق داروي بيهوشي براي آماده کردن بيمار به منظور عمل جراحي پزشک مربوطه لوله اکسيژن را به جاي اين که وارد ناي بيمار کند، داخل مري کرده بوده و آن گاه بيمار به دستگاه وصل و به حال خود رها شده است. پس از ۸دقيقه، رزيدنت متوجه مي شود که بدن و انگشتان بيمار کبود شده است، آن گاه متخصص بيهوشي و مسئول ما فوق خود را صدا مي زند و پزشک ناظر و متخصص بيهوشي درمي يابد که در لوله گذاري اشتباهي صورت گرفته است و ۸دقيقه بيمار تنفس نداشته و دچار ايست قلبي شده و در نهايت با نرسيدن خون به مغزش دچار مرگ مغزي شده است، پريسا که با پاي خود به بيمارستان آمده بود، طي يک هفته جان مي دهد و در تاريخ 2.31 دختري که گفته مي شود در تحصيل و کار تقريبا بي نظير بوده، در قبرستان شهر آرام مي گيرد.

به دنبال انتشار خبر مرگ پريسا سنايي، دکتر شبستري رئيس دانشگاه علوم پزشکي مشهد در گفت وگويي که با خراسان داشت، اعلام کرد با مقصران مرگ اين دختر جوان به شدت برخورد خواهد کرد.

او سپس اضافه کرد، پزشکي که بيمار را به دستگاه اکسيژن وصل کرده بود دوره تخصصي را مي گذرانده و رزيدنت سال دوم بيهوشي بوده است و فردي نبوده که در اين کار تبحر نداشته باشد. دکتر شبستري گفت: ما همه بررسي هاي خودمان را انجام مي دهيم و از نگهبان جلوي در بيمارستان تا بالاترين مسئول را احضار مي کنيم و از آن ها توضيح مي خواهيم، ضمن اين که پرونده بيمار را به دقت بررسي مي کنيم و اگر قصوري بود از آن نمي گذريم اما اين را نيز بگويم که در بررسي هاي اوليه کمبود اکسيژن عامل فوت بيمار نبوده است. او اضافه کرد: اين پرونده در سازمان نظام پزشکي بررسي مي شود و بايد منتظر اعلام نتيجه اين سازمان باشيم ولي نبايد به گونه اي عمل کنيم که بيمارستان امام رضا(ع) بدنام شود.

دفاع رزيدنت بيهوشي
اما بشنويم سخنان رزيدنت بيهوشي و متخصص بيهوشي و ساير دست اندرکاران بخش درماني بيمارستان را از لابه لاي اظهارنظرهايي که در مواجهه با خانواده بيمار داشتند.دکتر «ف» رزيدنت بيهوشي در پاسخ به اين سوال خانواده بيمار که گفته مي شود شما در لوله گذاري اشتباه کرديد و اين موضوع موجب شده تا اکسيژن وارد معده بيمار شود و او بر اثر نرسيدن ۸دقيقه اي اکسيژن دچار مرگ مغزي شود، گفت: من هر کاري مي کنم تحت نظارت استادم دکتر «س» است. در موقع لوله گذاري فاصله ايشان با من نيم متر بود. وقتي لوله را گذاشتم، دکتر «س» گوشي را روي سينه مريض گذاشت و گفت خوب است و من از روي اعتمادي که به ايشان داشتم و به خاطر احترام به ايشان ديگر گوشي را روي سينه بيمار نگذاشتم و چک نکردم، من اين جا آموزش مي بينم، من رزيدنت بيهوشي ام. اين درست نيست که من را مقصر بدانيد. دکتر «س» هم مقصر است. داروي بيهوشي را دکتر «س» تزريق کرد، تمام کارهاي من هم تحت نظارت او بود وقتي لوله گذاري کردم از او پرسيدم که درست لوله را جاي گذاري کردم که گفت: بله. حالا علت فوت بيمار شما معلوم نيست شايد به علت حساسيت به داروي بيهوشي بوده من تا به حال براي بيش از هزار بيمار لوله گذاري کرده ام! چون من ۲ماه است از بيمارستان قائم به اينجا آمده ام مي خواهند همه تقصيرها را گردن من بيندازند.

متخصص بيهوشي: لوله گذاري اشتباه بوده است
دکتر «س» هم پس از اظهاراتي در مورد تحصيلات و کارنامه کاري خود و اين که متخصص بيهوشي و فارغ التحصيل پزشکي عمومي در سال۵۹ بوده است گفت: آن شب من کشيک بيهوشي کل بيمارستان امام رضا(ع) بودم به عنوان مسئول، بر کار تعدادي آسيستان که آموزش مي بينند و چند پزشک و تکنسين نظارت مي کنم. آن روز بيمار شما را به عنوان «آپانديس» آوردند، من داروي بيهوشي را تزريق کردم و سپس دکتر «ف» مانيتور کرد و بيمار را به دستگاه وصل کرد. آسيستان «ف» شروع به لوله گذاري کرد که من در همين هنگام يک بيمار ارتوپدي و يک بيمار پيرمرد ۷۶ساله داشتم که رفتم براي سرکشي از آن ها. وقتي دکتر «ف» لوله را گذاشت در اتاق بغل بالاي سر بيمار ۷۶ساله بودم وقتي پس از ۱۰دقيقه برگشتم ديدم که آسيستان لوله گذاشته و مانيتور مي کرد و به دستگاه نگاه مي کرد وقتي به دستان بيمار نگاه کردم ديدم کبود شده است، سريع چک کردم، ديدم لوله گذاري اشتباه بوده است. کاف را خالي کردم. لوله را جاگذاري کردم. داروي مربوط به CPR را به بيمار تزريق کردم. به او شوک دادم، مريض نفس دار شد و قلبش برگشت، به آسيستان گفتم لوله را درست گذاشتي، گفت صددرصد. «استاف» ICU هم گفت: ممکن است لوله جابه جا شده است. وي گفت: احتمال لوله گذاري اشتباه هست. مرگ پريسا به دليل خطاي انساني است. من اول که داروي بيهوشي را تزريق کردم، بيمار تشنج گرفت. براي همين رفتم از بخش قلب و اعصاب بيمارستان قائم پزشک آوردم تا مشکلش را برطرف کند. آسيستان گفت: لوله را درست گذاشتم اما من چک کردم ديدم جابه جا گذاشته است و بيمار به خاطرلوله گذاري مجدد من در CPR برگشت. همان موقع آسيستان گفت: من وقتي لوله گذاري کردم ضربان قلب بالا رفت که به او گفتم چرا به من خبر ندادي؟ دکتر «س» اضافه کرد: اگر مشکلي پيش بيايد به عنوان ناظر بايد سريع به ما خبر بدهند. لوله گذاري را آسيستان انجام مي دهد، اگراو نبود تکنسين اين کار را مي کند. حتي اگر دستگاه مانيتورينگ اشتباه باشد يا نقص داشته باشد اين سرانگشتي ها که به مريض مي زنند وضعيت او را نشان مي دهد. دکتر «س» در حالي مي گويد که پزشکاني از بيمارستان قائم(عج) را به بيمارستان امام رضا(ع) کشانده که دکتر «ف» نيز مي گفت به خاطر حفظ جان پريسا من به واسطه رفاقتي که با پزشکان بيمارستان قائم داشتم آن ها را بالاي سر بيمار آوردم!

دکتر «س» همچنين در پايان گفت: من به خاطر فوت دختر شما در قلبم گريه مي کردم، ما سوگند بقراط خورديم که کارمان را درست انجام دهيم. تا چند روز پس از اين اتفاق خواب نداشتم. من قرص اعصاب مي خورم. اين هم قرص هايم، از نظر وجداني ما هم اظهار تقصير مي کنيم، من همه را در پرونده نوشتم حتي تاخير ۱۰دقيقه اي را هم نوشتم، به هر حال خدا بيامرزد، خدا بيامرزد!

مسئولان مافوق، دکتر «ف» را مواخذه کردند
«س» ناظراتاق عمل نيز با اکراه حرف هايي در رابطه با وضعيت اين بيمار زد: در پرونده همه چيز نوشته شده، هيچ کس پرونده را دستکاري نکرده، من نمي توانم در اين مورد دخالت کنم اگر حرفي بزنم، بي ربط گفته ام. در ۲۷سال خدمتم چنين موردي يعني مرگ يک جوان به دليل لوله گذاري اشتباه را نديده بودم. سه نفر براي بيهوشي بيمار شما بودند، دکتر «س» متخصص، دکتر «ف» رزيدنت و تکنسين«ع» لوله ها را «ف» گذاشته و دکتر «س» بايد نظارت کند، دکتر «س» گفت من در اتاق بودم ولي سر مي زدم. من شنيدم که مي گفتند دکتر «ف» در لوله گذاري اشتباه کرده بود. مسئولان مافوق او از جمله دکتر «ج» و دکتر «ز» او را خواسته بودند وحتي به او گفته شده بود مگر تو اين جا دسته بيل بودي؟

اظهارات يک مسئول در ICU
آقاي «ز» مسئول ICU هم رو به خانواده بيمار فوت شده کرد وگفت: شبي که شما آمده بوديد، بعد از بيهوشي فشار پريسا افتاده بود پايين، رنگ ميت پيدا کرده بود، مشخص بود که نمي شد برايش کاري کرد، اين جا که آمد مغز نداشت، دچار مرگ مغزي شده بود، هيچ حرکتي نداشت، تقريبا فوت کرده بود، وقتي مغز نباشد، قلب هم از کار مي افتد ولي آن شب که بيمار شما فوت کرد، من در بيمارستان نبودم.

اما پس از فوت
پدر پريسا و دايي او مي خواستند حال که فرزندشان دچار مرگ مغزي شده است، اجازه بدهند تا اعضاي بدن او را به بيماران نيازمند اهدا کنند ولي در حالي که مي گويند بخش کليه در مجاورت بخش بوده که پريسا را به آن جا آورده بودند بستگان بيمار مدعي اند هيچ پزشکي را براي جراحي به منظور اهداء اعضا پيدا نکرده اند.دايي بيمار مي گويد: ما موضوع را به آقاي «ش» گفتيم ساعت ۵ يا ۶ بعد از ظهر بود يک پزشک براي انجام امور مربوط به اهدا پيدا نشد که آقاي «ز» در همين اثنا گفت: براي تاييد مرگ مغزي بايد جلسه شوراي پزشکي تشکيل شود و بعد از ۷۲ساعت موضوع را اعلام مي کنند و نوار مغزي مي گيرند. به هر حال پدر پريسا مي گويد: به مسئولان بيمارستان گفتيم حال که فرزندم فوت کرده است، منت سرم بگذاريد و اجازه دهيد تا اعضاي بدن او را براي خشنودي خدا اهدا کنيم که با اين درخواست من موافقت کردند و قول همکاري دادند اما آن ها به من دروغ گفتند و اجازه اهداي اعضاي او را نيز ندادند.

معلم ۳۵ ساله نيز پس از عمل جراحي گوش فوت کرد
غلامرضا عسگري معلم ۳۵ ساله بيمار ديگري بود که روز يک شنبه گذشته در ساعت ۱۰ به بيمارستان مهر مشهد مراجعه کرد تا عمل جراحي گوش انجام دهد. به گفته بستگانش او مي خواست پس از انجام اين عمل ساده به مسافرت شمال برود اما روز پنج شنبه اجل به او مهلت نداد و روز شنبه به آغوش خاک سپرده شد.

غلامرضا داراي همسر و دو فرزند خردسال است. او پس از انجام عمل جراحي در همان روز به حالت کما رفت و بعدازظهر پنج شنبه گذشته در بيمارستان جان سپرد، هنگامي که وي در حالت کما بود، دکتر ابراهيمي مسئول روابط عمومي دانشگاه علوم پزشکي وعده پي گيري موضوع را داد و در عين حال گفت: بيمارستان مهر يک مرکز درماني خصوصي است،برادر بيمار به خبرنگار خراسان گفت: غلامرضا دو روز قبل از شهرستان قاين به مشهد آمده بود تا از مشهد عازم مسافرت شمال شود اما در مشهد ترجيح داد ابتدا گوشش را که دچار عارضه شده بود و مشکل کم شنوايي داشت عمل کند تا پس از آن با خيال راحت به سفر برود. بنابراين ساعت ۳ بعدازظهر او را به اتاق عمل بردند اما ساعت ۵ به ما اطلاع دادند که وي دچار ايست قلبي شده و در cpr به سر مي برد، پس از آن نيز گويا عمل احيا نتيجه بخش نبوده و وي به حالت کما رفته و از آن جا وي را به ICU منتقل کردند و تحت مراقبت هاي ويژه قرار دادند و از آن زمان تا لحظه فوت نيز در حالت کما بوده است. وي اضافه کرد: دکتر «ق» پزشک جراح گفته است که من عمل را با موفقيت انجام دادم و بيمار را به بخش ريکاوري سپردم و در آن جا بيمار دچار ايست قلبي شده است. برادر بيمار نيز گفت: غلامرضا نيم ساعت در بخش ريکاوري به حال خودش رها شده بود و هيچ پرستاري هم بالاي سرش نبود و حال ما اعلام شکايت کرديم که گفته اند اگر قصوري رخ داده باشد، بررسي پرونده ها و گزارش پزشکي قانوني آن را اعلام مي کند. صبح روز شنبه پيکر غلامرضا براي کالبدشکافي تحويل پزشکي قانوني شد و آن گاه براي دفن جنازه را به قاين انتقال دادند. ماجراي امضا و اعلام رضايت براي بستگان اين بيمار نيز پيش آمده بود اما هيچ يک برگه رضايت نامه را امضا نکردند.

ماجراي مرگ غلامرضا از زبان پزشک جراح
شب يک شنبه با دکتر «ق» پزشک جراح غلامرضا تماس گرفتيم، مي گفت: امروز غلامرضا را غسل دادند، هنوز در فکر او هستم، آرام و قرار ندارم، چرا او مرد؟ قبل از آن در روز شنبه به مطبم آمده بود، گفتم ما در بيمارستان رضوي هم پنج شنبه و دوشنبه ها عمل داريم ولي او گفت: من از شهرستان آمدم مي خواهم زودتر عمل کنم به ناچار گفتم فردا يک شنبه به بيمارستان مهر براي عمل بيا، عصر يک شنبه ساعت ۳ مراجعه کرد ، دست به کار شدم. او عفونت گوش مياني داشت، هر دو گوشش بايد عمل مي شد ولي ابتدا گوش راستش را جراحي کردم و قرار شد يکي دو ماه ديگر براي عمل گوش چپ مراجعه کند، عمل جراحي با موفقيت انجام شد. در ساعت ۵بعدازظهر پايان يافت. سپس او را تحويل بيهوشي دادم آمدم که شرح عمل را بنويسم، ۵ دقيقه بعد گروه بيهوشي بيمار را به هوش آورده و تحويل ريکاوري دادند در ساعت 5:30در اتاق پزشکان نشسته بوديم که متوجه سروصدا شديم و مرا صدا مي زدند بلافاصله به بالاي سرش رفتم، تکنسين و متخصص بيهوشي هم بودند، همان لحظه متوجه شديم قلب و ريه اش از کار افتاده است عمل CPR (احيا) انجام شد. قلبش برگشت ولي هوشياري اش برنگشت، به ناچار او را به ICUبردند، عصر پنج شنبه دچار مرگ مغزي شد و فوت کرد.اگر به دليل کمبود اکسيژن و نرسيدن اکسيژن مغز بيمار آسيب ديده بود، در کالبدشکافي بايد پزشکي قانوني اين موضوع را مشخص کند.وي در پاسخ به اين سوال که آيا درست است بيمار در ريکاوري حدود نيم ساعت به حال خود رها شده بود گفت: اين گونه نبوده چون ساعت ۵ تحويل ريکاوري شده و بعد ساعت 5:30 اين اتفاق افتاده ومتخصص و تکنسين بيهوشي متوجه شده اند مي گويند نيم ساعتي هيچ کس بالا سر بيمار نبوده، اين گونه هم نبوده است ولي بايد گفت اگر به مغز ۴ دقيقه اکسيژن نرسد، آسيب مي بيند.حال اين که متوجه نرسيدن اکسيژن به بيمار نشدند و مدت آن معلوم نيست، چون حدود ۱۰بيمار در ريکاوري بودند.

موضوع مرگ سپيده توکل و مصطفي پرواززاده و نقطه نظرات متخصصين و برخي مسئولان و پزشکان را در شماره آينده بخوانيد.

---------------------------------------------------------------------------

Link: http://www.iranpressnews.com/source/102733.htm


--

The webmaster!

--
-

برای لغو عضويت لطفا از همان ایمیلی که عضو خبرنامه شده اید به آدرس زير ايميل بفرستيد
و سپس لینکی که برای شما فرستاده میشود را تائید کنید
IranPressNews+UNsubscribe@googlegroups.com


هرزمان که بخواهید میتوانید با فرستادن یک ایمیل به آدرس زیر دوباره مشترک خبرنامه شوید
IranPressNews+subscribe@googlegroups.com

-

No comments: