جنبش راه سبز - خبرنامه |
- یلدای ایرانی مبارک
- نگاهی به لایحه بودجه سال ۹٤
- نقد آرای دو عالم شیعی در باره صلح امام حسن
- اعتراض به مصر برای نقض آتشبس اسرائیل
- پلیس ترکیه دهها معلم معترض به اسلامیسازی مدارس را بازداشت کرد
- مرتضی احمدی درگذشت
- اعتراض اصلی من به وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی است
- آغاز عملیات آزادسازی استان «صلاحالدین»
- پلمب یکی از دفاتر انتشارات روشنگران و زنان
- تهدید روزنامهنگار ترک: نوارهای صوتی حمایت آنکارا از داعش را منتشر میکنم
Posted: 21 Dec 2014 08:46 AM PST حمید هوشنگی به یاد نام آورانی که همچنان دربند و حصرند، به دیوان حضرت حافظ پناه بردم و عجبا که در شب بلند یلدا حافظ پیغامم داد که :
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
Posted: 21 Dec 2014 08:45 AM PST علی مزروعی بهتر است مجلس به جای آنکه روی اعداد و ارقام لایحه بودجه نیرو و وقت بگذارد در بررسی و رسیدگی به لایحه بودجه شرکتهای دولتی، عمومی و عمرانی بر متمرکز شود
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
نقد آرای دو عالم شیعی در باره صلح امام حسن Posted: 21 Dec 2014 08:27 AM PST حسن یوسفی اشکوری آل یاسین و مطهری گزارشهای موجود تاریخی را به دیده قبول نگریسته و از آن به سادگی گذشته اند
در ارتباط با صلح امام حسن ابهامات مسایل مختلف وجود دارد که در این میان چهار ابهام و در واقع پرسش مهم تر می نماید: آیا حسن بن علی از همان آغاز به جد در اندیشه مقابله نظامی با معاویه بوده است یا استراتژی صلح و سازش را برگزیده بود که قدم به قدم پیش برد؟ پرسش مهم دیگر این است که پیشنهاد دهندة صلح چه کسی بوده؛ حسن یا معاویه؟ شروط صلح کدامین بوده و دقیقا بین آن دو طرف قرارداد چه قول و قرارهایی نهاده شد؟ و بالاخره این که آیا حسن با معاویه به خلافت بیعت کرد؟ اصولا این صلح دقیقا و در عمل به چه معنا بود؟ صرفا کناره گیری و ترک جنگ؟ یا بیعت و مشروعیت بخشیدن سیاسی به طرف مقابل؟
این که حسن بن علی از همان آغاز استراتژی خود بر جنگ با معاویه نهاده بود و یا از همان اول قصد صلح و یا تمایل به سازش داشت، نکته بس مهمی است و هر پاسخی به آن در فهم و درک و تحلیل چگونگی و چرایی این صلح مهم و اثرگذار و نیز شناخت شخصیت اخلاقی و تفکر و مشی سیاسی حسن بن علی به عنوان یکی از خلفای راشدین و بنیادگذار اثر مستقیم دارد. به ویژه باید توجه داشت که این صلح چندان مهم و اثرگذار بوده که اگر گفته شود این صلح مسیر تاریخ اسلام را در محدودهای تغییر داد، گزاف نیست.
در این مورد نیز نمی توان با قاطعیت سخن گفت چرا که برای هر دو نظر شواهدی نقلی در منابع تاریخی یافت می شود اما به نظر می رسد که اسناد و شواهد حالیه و مقالیه مثبت این مدعاست که پیشنهاد دهندة صلح حسن بوده و نه معاویه.
در مورد شروط صلح و مواد قرارداد صلح بین حسن و معاویه نیز ابهام و اختلاف کم نیست. در این قسمت کوشش می شود که از لابلای منابع و اسناد ناقص و تیرة برجامانده پرتوی احیانا روشنگر بر این ماجرا تابیده شود.
-------------------------------- [۲] . آل یاسین، راضی، صلح امام حسنپرشکوهترین نرم قهرمانانه تاریخ-، ترجمه سید علی خامنه ای، تهران، انتشارات آسیا، ۱۳۴۸، ص ۱۰۲. [۳] . طبری، جلد ۴، ص ۱۲۱. [۴] . آل یاسین، ص ۱۰۹. [۵] . ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص ۳۳. نیز ابن اعثم، جلد ۴، ص ۲۸۳. نیز: طه حسین، علی و بنوه، ص ۱۷۸. مادلونگ (جانشینی حضرت محمد، جمعی از مترجمین، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۸۵، ص ۴۴۶) به استناد منابع متعدد می نویسد: «پنجاه روز و یا به روایتی دو ماه کامل از شهادت علی گذشت و حسن نه کسی را به سوی معاویه فرستاد و نه سخنی از حرکت به سوی شام به میان آورد. در نتیجه لشکری که پدرش تجهیز کرده بود ناآرام شد. در این هنگام نامهای از بصره ازعبدالله بن عباس رسید» که او به تفصیل موقعیت را تشریح کرده و حسن را به جنگ با معاویه تشویق و تحریک کرده بود. هرچند به گفته این نویسنده، حسن از نامه حمایت آمیز شخصیتی چون ابن عباس خرسند شد ولی از استدلال وی مبنی بر از سرگیری جنگ قانع نشد. قابل ذکر این که در همان نامه (که در منابع متعدد از جمله در الفتوح ابن اعثم آمده) همان اندیشه پیشین خود را مبنی بر اعتراض به علی در مورد توزیع برابر فیء پی می گیرد و می نویسد: «بدان که مردم از پدرت روی گرداندند و به معاویه روی آوردند چون او همه را در تقسیم فیء یکسان می شمرد و عطایا را به همه یک اندازه می داد. پس بر آنان گران آمد». [۶] . ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص ۳۷. [۷] . مادلونگ (ص ۴۵۳) می نویسد: «انتخاب عبیدالله بن عباس برای فرماندهی و تقدم وی بر جنگجویانی چون قیسن بن سعد و سعیدبن قیس حاکی از آن بود که حسن تمایلی به درگیر شدن و جنگیدن نداشت. او هنوز هم امیدوار بود به صلح با معاویه دست یابد. او می دانست که عبیدالله کاملا احساس او را درک می کند و همانند زمانی که فرماندار یمن بودبه از هیچ اقدامی برای جلوگیری از جنگ کوتاهی خواهد کرد». در این صورت، پیوستن عبیدالله به معاویه تا حدودی، قابل فهم و توجیه خواهد بود. [۸] . مادلونگ، ص ۴۵۳. [۹] . اقبال آشتیانی، تاریخ ایران پس از اسلام، در مجموعهای تایخ ایران باستان و تاریخ ایران پس از اسلام، تهران، نگارستان کتاب، چاپ ششم، ۱۳۸۸، ص ۷۸. [۱۰] . مسعودی، مروج الذهب، ص ۴. [۱۱] . مادلونگ، ص ۴۴۶. [۱۲] . گفتار آل یاسین را با وجود مفصل بودن عینا می آورم: «با توجه به روش حفظ خون، که نشانه ی بارز سیاست امام حسن علیه السلام بود، در سایر مراحل این سیاست نیز پدیدهای که به قبول این خبر کمک کند، به یاد نداریم. از این حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله که «خدا به دست حسن میان دو گروه بزرگ مسلمان را اصلاح خواهد داد» نیز جز این نمی فهمیم که حسن علیه السلام پیامبر صلح در اسلام است. در این صورت چه دلیل دارد که لشکر او به جنگ و حمله دست زند؟ از وصیت امام حسن در لحظه ی مرگ هم این را دانسته ایم که او راضی به نبوده در مورد او و برای او قطره خونی ریخته شود. پس از در این مورد نیز بر وفق رسالتی که خود انتخاب کرده بودیا برای او انتخاب کرده بودندمشی می کرده است. از این گذشته، گواهان زیاد واقعه، تأکید می کنند که: «خلافت را به دست گرفت و قطره خونی در دوران خلافتش ریخته نشد» و بعضی از راویان این نص، سخن خود را با دو سوگند بیان می نمایند» آل یاسین، ص ۲۳۷. بدین ترتیب روشن نیست که در دیدگاه تحلیلی آل یاسین، بالاخره تصمیم و رسالت حسن صلح بوده است و یا جنگ؟ البته این نظر افزون بر ناسازگاری بر تحلیل محوری نویسنده در مورد عزم به جنگ امام حسن، دارای اشکالات دیگری است که در جای خود بدان اشارت رفته است. [۱۳] . ابن اثیر، الکامل، جلد ۳، ص ۴۰۳. نیز: آل یاسین، ص ۲۹۰. [۱۴] . مفید ،الارشاد، جلد ۲، ص ۱۴ و طبرسی، اعلا الوری، جلد ۱، ص ۴۰۳. [۱۵] . آل یاسین (ص ۳۳۹) می نویسد: «با آشنایی به چگونگی اقدامات معاویه برای رسیدن به هدفهای خود، شگفت نمی نماید که وی اولین پیشنهاد دهنده صلح باشد (و در پانوشت می افزاید: قول صحیح همین است) و هر گونه تعهدی به امام بسپارد فقط به ازای گرفتن یک امتیاز یعنی «حکومت». اولا این «قول صحیح» قابل دفاع نیست و در برابر اسناد و شواهد فراوان مخالف چندان موجه نمی نماید، و ثانیا، امتیاز تسخیر حکومت امتیازی بود بیهمتا و حداقل از منظر شخصی چون معاویه هیچ امتیازی با آن برابری نمی کرد. امتیازات را نمی توان عددی محسابه کرد.
[۱۶] . آل یاسین، ص ۲۳۶. [۱۷] . بلاذری، انسابالاشراف، ترجمه حسن بن علی، ص ۳۸۶. نیز: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص ۳۶. نیز: طه حسین، علی و بنوه، ص ۱۸۲-۱۸۴. طه حسین در همانجا به نکته ظریفی اشاره می کند و ان این که معاویه در ان نامهاش می نویسد «هذا کتاب للحسن بن علی من معاویه» و بدین تریب نام حسن را به عنوان تکریم بر نام خود مقدم می دارد و حال ان که او در نامههایش به علی نامش را مقدم می داشت و می نوشت «من معاویه بن ابی سفیان الی علی بن ابی طالب». او می افزاید معاویه در تعامل با حسن بن علی به گونهای متفاوت عمل می کند [۱۸] . آل یاسین، ص ۳۵۵ و ۳۷۸. نیز: طه حسین، علی و بنوه، ص ۱۸۲. [۱۹] . مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار(مشاهده در تارنمای شهید آوینی)، ص ۸۸. مطهری منبع خود را ذکر نکرده اما آل یاسین (ص ۳۵۵) با همان عبارت «و اگر برای حسین حادثهای پیش آمد متعلق به حسین است»، منبع آن را کتاب «عمده الطالب»، اثر ابن المهنا، ذکر می کند. احتمالا منبع مطهری نیز همین کتاب است و البته با احتمال زیادتر مطهری گزارش آل یاسین را عینا نقل کرده است. [۲۰] . اما آل یاسین (ص ۳۵۴) برای توجیه مفروضات کلامی خود، به معیارهایی متوسل می شود که چندان مقبول نمی نماید. ایشان می نویسد: «و اینک که ما از یکایک آن مواد با اطلاع نیستیم، می توانیم مطمئن باشیم که در میان منقولاتی که از محتوای صلح نامه در دست است، هرچه به صلاح و صرفه ی امام حسن نزدیک تر و با فکر و هدف او منطبق تر است، به واقعیت نزدیک تر است و در مقام جرح و تعدیل روایات، چنین روایتی را بر آنچه متضمن شروطی است که با مصالح معاویه بیشتر تطبیق می کند، ترجیح دهیم. و این بیشکم نتیجه ی قطعی و مسلمی است که از آزادی امام حسن در تنظیم صلح نامه، می توان استفاده کرد». در این مورد به اجمال می توان گفت که: اولا، مسئله اصلی و معیار مهم، درستی و مشروع بودن شروط است و نه افکار شخصی و یا تحقق «صلاح و صرفه ی» حسن و یا معاویه. قطعا حسن شخصیتی اصولی و وفادار به مبانی دینی و سنتهای جا افتاده اسلامی در زمان خودش بود و این را سیاست و رفتار وی به خوبی آشکار می کند. روشن است که نویسنده به دلیل مفروض کلامی خود مبنی بر اعتقاد به امامت منصوص حسن و حسین (و امامان بعدی به طور خاندانی) است که انتقال خود به خودی خلافت از معاویه به حسن و بعد به حسین (یعنی انتقال خلافت بدون شورای مسلمانان و بیعت عمومی آزاد امت) را به صلاح و صرفه امام حسن می داند. اما اگر این پیش فرض کلامی تغییر کند و مثلا برای امام حسن مشروعیت زمینی قدرت از طریق شورا و بیعت معیار باشد، دیگر نتیجه گیری نویسنده نادرست و رهزن خواهد بود. ثانیا، درست است که حسن در تعیین شروط صلح آزاد بود و حتی به روایت ابن اعثم متن نهایی را خود نوشته و تنطیم کرده بود، اما در نهایت دست او برای هر گزینهای باز نبود و عملا قادر نبود که هر چیزی را بر رقیب تحمیل کند. هرچند معاویه، احتمالا برای تشویق حسن به صلح و سازش و انتقال خلافت، در آغاز نامه سفید فرستاده بود اما در فرجام کار او نیز، مانند هر اهل معامله ای، صلاح و صرفه خود را در نظر می گرفت. اصولا این یک قاعده است که در هر مصالحه و معامله ای، شروط مرضی الطرفین مورد توافق قرار می گیرد. با توجه به این ملاحظات، معیار مختار آل یاسین، پذیرفتنی نیست. [۲۱] . به عنوان نمونه به این تحلیل آل یاسین (ص ۴۰۹) بنگرید: «تمامی مورخانچه وابستگان به دستههای مختلف و چه مورخان مستقلبر این اتفاق دارند که تعهد معاویه در ضمن قرارداد صلح آن بود که کسی را به جای خود معین نکند. معنای این شرط آن است که حکومت پس از معاویه به صاحب شرعی آن باز گردد یعنی به حسن بن علی و اگر آن حضرت نبود به برادرش حسین (علیهم السلام) . این مطلب از آنجا به دست می آید که امام حسن حکومت را فقط در طول مدت زندگی معاویه، واگذار کرده بود و مفهوم این گونه قرارداد، آن است که معاویه صلاحیت آن را ندارد که پس از خود کسی را به زمامداری منصوب کند». روشن است که این تحلیل و تبیین نویسنده با این پیش فرض کلامی است که «صاحب شرعی» حکومت و خلافت منحصرا حسن و حسین (البته امامان متعین بعدی) اند و گرنه گفتن ندارد که از شرط عدم تعیین جانشینی برای معاویه، هرگز نتیجه نمی شود که پس از معاویه به طور خود به خودی فرمانروایی به حسن و یا حسین و یا هرکس دیگری منتقل خواهد شد. اگر معیار همان سنت مسلمانان در نیم قرن نخست باشد، معقول همان است که در متن قرارداد آمده یعنی واگذاری امر خلافت به شورای مسلمانان. نیز بخشی دیگر از گفتار آل یاسین (ص ۳۷۹-۳۸۰) را، به رغم دراز بودنش، ملاحظه کنید: «مادهای که صریحا امام حسن را زمامدار بعد از معاویه معرفی می کند، تا ده سال تمام، همواره برجستهترین و معروفترین مواد قرارداد در میان اجتماعات اسلامی و زبانزد خاص و عام بود. ولی بعدها تبلیغات مغرضانه این ماده را دگرگون ساخت و راویان اخبار در کارگاههای خود آن را دستخوش تغییر و تبدیل کردند. برخی از آنان عبارت آن را بدین صورت تغییر دادند: «معاویه حق ندارد زمامداری را پس از خود به کس دیگر واگذار کند» و برخی دیگر این جمله را نیز مزورانه بدان افزودند: «و پس از وی حکومت منوط به شورای مسلمانان است». فقط راویان راستگو آن را به همان صورت اصلی روایت کرده اند . . .عادتا محال بود که مسلمانان در صورت زنده بودن امام حسن تا پس از مرگ معاویه و آزاد بودن مردم در انتخاب خلیفه، کسی را بر فرزند خلیفه و شخص دیگری را به وسیله شورا یا غیر شورا به خلافت برگزینند . . .بنابراین، چه موجبی می توان گریز از امانت تاریخی، جز این تصور کرد که این راویان دروغ پرداز، می خواسته اند با همدستی دنائت آمیز خود با قدرت حاکم، زمینه ی بیعت یزید را فراهم آورند؟!». گفتن ندارد که چنین تحلیلی همراه با داوریهای قاطع و خلل ناپذیر، عمدتا برخاسته از پیش فرضهای کلامی است نه برآمده از تحقیق و تحلیل تاریخ نگارانه. در این نگاه، که البته نگاه رایج و سنتی شیعی است، قاعده این است که رخدادهای تاریخی در خلاف جریان امامت منصوص و منصوب، جملگی باطل و معلول و محصول توطئه و پلیدی مخالفان اهل بیت و رقیبان امامان است. این نگاه با غلظت تمام در این تحلیل آل یاسین برجسته است. به راستی چگونه می توان «تبلیغات مغرضانه» و «کارگاههای» این مغرضان و «مزور» و «دروغ گو» و «دنائت آمیز» بودن مورخانی که روایاتی خلاف عقاید شیعیان نقل کرده اند را ثابت کرد؟ بحث این نیست که چنین اموری به واقع هرگز وجود نداشته، اما برای مورخ اصل بر برائت است نه نیت خوانی و هر مدعایی پس از تعادل و تراجیح اثبات نسبی هر مدعایی باید بر شواهد و قراین وافی به مقصود و مقنع متکی باشد و نه حدس و گمان و سوء ظن بیدلیل به این و آن. یا اسناد این دعوی که «مادهای که صریحا امام حسن را زمامدار بعد از معاویه معرفی می کند، تا ده سال تمام، همواره برجستهترین و معروفترین مواد قرارداد در میان اجتماعات اسلامی و زبانزد خاص و عام بود» کجاست؟ اساس ماجرا این است که کسانی چون آل یاسین و مطهری اصولا خلافت و زعامت را بر بنیاد نصب و نص می دانند و برای شورا و رأی آزاد مردم هیچ اعتباری قایل نیستند و ا زاین رو گریزی ندارند که هر روایت و نقل مخل و مخالفی را بر نتابند و در مقام تخریب و رد آن برآیند. چنان که این دو محقق بارها به صراحت اصل شورای مشروعیت بخش خلافت را نفی کرده اند. از جمله آل یاسین در ادامه همان گفتار پیشین خود می آورد «شورا در اسلام مربوط به انتخاب و برگزیدن خلیفه نیست بلکه مربوط به کارهایی است که در اداره آن با رئیس مسلمانان می باشد». [۲۲] . مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۸۳-۸۷. روشن است که چنین دیدگاهی، که کاملا در چهارچوب کلامی و مفروضات قطعی و ایمانی شیعی در باب امامت امامان متعین دوازاده گانه است، نه تنها مستند به منابع و مستندات تاریخی نیست بلکه با دادههای تاریخی موجود ندر تعارض است. شرح آن در متن تاریخ نگاری آمده و درباره امام حسین نیز در جای خود به تفصیل سخن خواهیم گفت، اما در اینجا به اشاره یادآوری می کنم که: اولا، پیشقدم و پشنهاد دهنده اولیه صلح امام حسن بوده و نه معاویه (گرچه از جهت دیگر یعنی عدم امکان جنگیدن این پیشقدمی تحمیلی بوده)؛ ثانیا، هرچند در آغاز پیشنهاد انتقال خلافت به حسن در مقطع پس از معاویه به وسیله حسن مطرح شد اما در نهایت خود او آن را در متن قرارداد نیاورد و از آن مهم تر اصولا انتقال خلافت به طور اتوماتیک در مقطع پس از حسن به حسین در هیج منبعی نیامده است؛ ثالثا، دعوی زمینه سازی آگاهانه برای قیام حسین، نه مستند به شواهد و قراین تاریخی است و نه اصولا معقول است. به چه دلیل می توان حتی حدس زد که امام حسن به این دلیل صلح کرد تا «صابون معاویه به تن مردم بخورد» و مردم به ماهیت معاویه و امویان آشنا شوند و بعد بر ضد آنان قیام کنند؟ در این تحلیل و تعلیل، فرض گرفته شده که امام حسن از تمام رخدادهای آینده آگاه بوده، که البته این فرض با دیدگاه سنتی و رایج شیعی سازگار است، اما چنین فرضی (درست یا غلط) از مفروضات تاریخ نگاری خارج است و از این رو تاریخ نگار، ولو شیعی، نمی تواند به چنان فرضی متوسل شود که از منظر تاریخی غیر قابل اثبات است. از آن گذشته، این دعوی مطهری که امام در پاسخ کسانی که به او گفتند «بیایید قیام کنید، فرمود: نه، قیام برای بعد از معاویه، یعنی کمی بیش از این باید به اینها مهلت داد تا وضع خودشان را خوب روشن کنند»، فاقد سند تاریخی است و حداقل نویسنده تا کنون آن را در جایی ندیده است (تنها گزارشی که به طور تلویحی به این قیام بعدی اشاره دارد همان خبر اخبارالطوال است که حسن در دیدار با حجر می گوید «مصلحت دیدم این جنگها را به هنگام دیگری موکول کنم» و آن هم اولا تنها سند در منابع کهن است و ثانیا از جهت تحلیلی نیز چندان با واقعیات روزگار سازگار نیست). وانگهی، این گمانه زنی که «اگر امام حسن پس از معاویه زنده می بود و در همان موقعیتی قرار می گرفت که امام حسین قرار می گرفت قطعا قیام می کرد»، صرفا گمان زنی شخصی و نوعی پیشگویی مؤمنانه است که حداقل با قید «قطعا» قابل دفاع نیست. رابعا، این سخن که «اگر امام حسن با این شرایط قبول نمی کرد امروز در مقابل تاریخ محکوم بود» محل تأمل است. در این دعوی نیز فرض گرفته شده که امام حسن به عنوان یک سیاستمدار در اندیشه آینده تاریخ (احتمالا تا پایان تاریخ) بوده و برای تمام آدمها و تمام نسلها از پیش پاسخی قانع کننده در نظر گرفته است. چنین تحلیلی، حتی در صورت حقیقت نفس الامری آن، حداقل قابل اثبات نیست و نمی توان از حسن بن علی زیسته در دهه چهل هجری در کوفه و مدینه انتظار داشت که برای هزاران و شاید میلیونها سال دیگر پاسخی مقنع در نظر گرفته باشد (چنان که در باره تمام شخصیتهای تاریخی چنین است). اصولا پاسخ گویی به تاریخ مفهومی مدرن است و هیچ ربطی به ادوار پیشین تاریخ بشر و از جمله تاریخ اسلام ندارد و نمی توان از هیچ شخص و شخصیتی چنین انتظاری داشت. [۲۳] . چنان که طبق گزارش منابع (از جمله مقاتل الطالبیین، ص ۳۶) معاویه در پاسخ به نخستین نامه معاویه پیشنهاد کرده که اموال بیت المال عراق را هرچه که باشد و نیز خراج استانی از استانهای عراق را به حسن واگذار می کند. [۲۴] . بلاذری، انسابالاشراف، ترجمه حسن بن علی، ص ۳۸۶. این محقق در جای دیگر (ص ۳۸۷) می گوید که حسن بن علی نمایندگانی برای جمع خراج فسا و دارابگرد فرستاد اما مردم بصره به تحریک معاویه مانع شده و گفتند مال ماست و از این رو معاویه به همان دو میلیون درهم اصفهان بسنده کرد. روشن نیست که خراج اصفهان از کجا مطرح شده و در این روایت راه یافته است. نیز: طه حسین، علی و بنوه، ص ۱۷۹. [۲۵] . این البته در صورتی است که گزارش هایی که می گوید حسن این شروط را مطرح کرد مبنا باشد، ولی چنان که پیش از این گفته شد طبق قول دیگر، این معاویه بود که پس از دریافت خبر آمادگی حسن برای صلح، وعده داد که بیت المال عراق و فارس را به او خواهد بخشید. این روایت البته، به رغم ناسازگاریاش با اغلب منابع، باورپذیرتر می نماید. زیرا که او اساسا از ابزار پول و بذل و بخششهای فراوان ولو از بیت المال تطمیع مخالفان به وفور استفاده می کرد. طه حسین (علی و بنوه، ص ۱۸۲-۱۸۳) پس از نقل خبر یاد شده، می افزاید که حسن به این ترفند معاویه به خوبی آگاه بود چرا که می دانست که این وعدههای مالی به انگیزه فریب و اغوای اوست. [۲۶] . ابن اعثم، فتوح، جلد ۴، ص ۲۹۰. [۲۷] . آل یاسین، ص ۳۸۳-۳۸۴. [۲۸] . مادلونگ (ص ۴۶۵) پس از اشاره به این بخششهای مالی از سوی معاویه به حسن می نویسد: «البته همه اینها ساختگی است. معاویه در پیشنهاد صلح به حسن خراج فسا و دارابجرد را قید کرده بود تا تصمیم حسن و بصریان را نسبت به ادامه قانونی که عمر وضع کرده و علی به شدت آن را تأیید می کرد بیازماید . . .حسن کاملا از نیت او آگاه بود و در قرارداد صلحی که خود پیشنهاد کرده بود این تعارف معاویه را نپذیرفت و هیچ مالی نخواست. و این نظر که او عاملانی را از مدینه به ایران فرستاده باشد آن هم پس از آن که بیپرده بیان کرده بود در جنگ با خوارج شرکت نمی کند کاملا پذیرفتنی نیست. باور کردنی نیست معاویه سالیانه یک میلیون و یا دو میلیون درهم برای حسن بفرستد در صورتی که هیچ قراردادی با او نداشت و حست پیشنهاد او را نپذیرفته بود». [۲۹] . ابن عساکر، ترجمه الامام الحسن، ص ۱۷۷. هرچند این گزارش با روایت منقول دیگر در همانجا (ص ۱۷۸) در تعارض است که می گوید معاویه به هیچ یک از تعهداتش عمل نکرد. نیز آورده اند پس از پایان ماجرای برقراری صلح و بیعت حسن معاویه سخنان تندی ایراد کرد و آشکارا اعلام کرد که تمام مواد و مفاد تعهدات صلح از همین الان زیر پای من است اما با این همه، چنان که گفته شد، چنین تقاضایی اصولا نمی تواند درست بوده باشد. چنان که ابن صباغ (الفصول المهمه، جلد ۲، ۷۳۶-۷۳۷) نیز پس از گزارش پنج هزار درهم و یا هزار دینار از سوی معاویه به حسن، با آوردن کلمه «والله اعلم» تردید خود را نشان می دهد. باید افزود که آل یاسین (ص ۴۲۹) به نقل از طبری می آورد که مردم بصره با این استدلال که مالیات به عنوان «فیئ» حق ماست، از دادن مالیات دارابجرد به حسن خودداری کردند. البته ایشان بدون این که در اصل ماجرا تردید روا دارد و به نقل از ابن اثیر، می نویسد که این نیز به فرمان معاوبه بوده است. اما در برخی روایات سخنانی در باب توجیه و دلیل چنین درخواستی از سوی حسن بن علی آمده که هرگز نمی تواند توجیه معقولی باشد. در ابن عساکر (ترجمه الامام الحسن، ص ۱۷۶ و نیز ذهبی (سیر اعلام النبلاء، جلد ۳، ص ۲۶۴) آمده است که حسن در همان تقاضای خود گفته که مقروض است و می خواهد از تخصیص اموالی از بیت المال دینش را ادا کند و نیز گفته است که عیالوار است و باید بتواند خانواده پر جمعیت پدرش و خودش را داره کند. مطهری (سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۸۹) همین توجیه را به دیده قبول نگریسته و نوشته است «این قید را کرده بودند برای همین که می خواستند نیاز شیعیان را از دستگاه حکومت معاویه رفع کنند که اینها مجبور نباشند، و بدانند که اگر نیازی داشته باشند خود امام حسن و امام حسین مرتفع کنند و بنی هاشم را از بخششها و هدیه بنی امیه امتیاز دهد». اما چنین توجیهی موجه نمی نماید. چرا که اولا، روشن است که حسن (مانند هر کس دیگر) نمی توانست از اموال عمومی برای مصارف شخصی و خانوادگیاش استفاده کند و حتی بیش از حد سهم برابرش با دیگران از بیت المال بخواهد و ثانیا، در این تحلیل بوی بهره داری شخصی و فرقهای و سیاسی استشمام می شود. به چه دلیل «اگر [شیعیان و بنی هاشم] نیازی داشته باشند خود امام حسن و امام حسین [از بیت المال] مرتفع کنند و بنی هاشم را از بخششها و هدیه بنی امیه امتیاز دهد»؟ مگر طبق سنت اسلامی و علوی قرار نبود که تمام مردم در برابر دستگاه حکومت برابر باشند و از بیتالمال برابر دریافت کنند؟ مگر علی به امتیاز دادن عمر در توزیع بیت المال و طبقاتی و خانوادگی حق عمومی خزانه اعتراض نداشت؟ حال چگونه فرزندان علی چنان امتیازی برای خود قایل می شوند؟. البته در ابن عساکر (همان ص ۱۷۷) آمده که معاویه یک میلیون درهم مستمری سالانه برای حسن بن علی معین کرد که می تواند درست باشد و حداقل ایرادی بر آن وارد نیست. نیز طبق روایتی که صدوق از کتاب «الفروق بین الاباطیل والحقوق» تألیف محمدبن بحرالشیبانی نقل کرده و مجلسی در جلد دهم «بحرالانوار» آوده است، حسن بن علی در شروط صلح تقاضا کرد که معاویه یک میلیون درهم به فرزندان کسانی که در جنگهای صفین و جمل در رکاب علی کشته شده اند از خراج دارابگرد بدهد. به نقل زریاب و مشایخ فریدنی، راه راستان، ص ۲۴۹. هرچند چنین گزارشی در منابع دیگر از جمله منابع کهن تر دیده نمی شود اما با فرض صحت بلا اشکال است و ایرادی بر آن وارد نیست. [۳۰] . ابن عساکر، ص ۱۴۴. طه حسین (علی و بنوه، ص ۱۸۴) به درستی می گوید معاویه با وعدههای مالی می خواست حسن بن علی را با مال و پوشش راضی کند و بفریبد و گرنه می دانست که او در مدینه با گشاده دستی زندگی می کند و اهل بخشندگی است و مال برای او هیچ ارزشی ندارد. نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
اعتراض به مصر برای نقض آتشبس اسرائیل Posted: 21 Dec 2014 05:28 AM PST جرس: نایب رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) از مصر خواست اسرائیل را به پایبندی به توافقنامه آتشبس با مقاومت وادار کند.
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حمله اخیر جنگندههای اسرائیل به نوار غزه را محکوم و اسرائیل را مسئول هرگونه پیامد این اقدام جنایتکارانه که نقض صریح توافق آتشبس تحت نظارت مصر به شمار میرود، دانست.
هنیه اشاره کرد: ملت فلسطین ملتی مقاوم و پایدار است و هرگز از چنین حملات وحشیانهای ترس و هراسی ندارد. ما پیروزی و دستاوردهایی را که در جنگ اخیر در غزه کسب کردیم، حفظ خواهیم کرد.
در همین حال، موسی ابومرزوق، عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین تاکید کرد که این جنبش مادامی که اسرائیل به توافق آتش بس در غزه پایبند باشد، به این توافق پایبند خواهد بود.
موسی ابومرزوق در اظهاراتی ضمن اشاره به پایبندی جنبش حماس به توافق آتش بس با اسرائیل، تصریح کرد: حماس در تلاش برای هماهنگی با دیگر گروههای فلسطینی به منظور تثبیت آتش بس در غزه است تا اسرائیل هیچ بهانه ای برای حمله مجدد به این منطقه نداشته باشد.
ابومرزوق اظهار داشت که حماس هرگز در برابر نقض مکرر توافق آتشبس از سوی اسرائیل ساکت نمینشیند.
|
پلیس ترکیه دهها معلم معترض به اسلامیسازی مدارس را بازداشت کرد Posted: 21 Dec 2014 03:46 AM PST جرس: پليس ترکيه دهها معلم معترض به تضعيف اصول سکولاريسم در نظام آموزش و پرورش اين کشور توسط حزب حاکم عدالت و توسعه را بازداشت کرده است.
آنگونه که خبرگزاری فرانسه گزارش داده، تعدادی از معلمان ترکيه، شنبه ۲۹ آذر در آنکارا پايتخت اين کشور تجمع کردند تا اعتراض خود را به آنچه دخالت حزب عدالت و توسعه در تضعيف نظام سکولار ترکيه میخوانند، بيان کنند.
به گزارش رادیوفردا، اما پليس با حمله به تجمع آنها، دهها معلم را بازداشت کرده است. ماموران پلیس برای متفرق کردن معترضان از ماشینهای آبپاش فشار قوی و اسپری فلفل استفاده کردهاند.
برخی گزارشها تعداد معلمان دستگيرشده را بيش از ۱۰۰ نفر بيان میکنند و از ولی دمير، رئيس اتحاديه آموزش و پرورش به عنوان يکی از بازداشتیها نام میبرند.
در اين گزارش آمده که بسياری از فعالان، از مداخلات حزب اسلامگرای عدالت و توسعه در نظام آموزش و پرورش ترکيه عصبانیاند.
اين حزب که دولت ترکيه را در اختيار دارد، توسط اين فعالان به تضعيف اصول سکولاريستی کشور متهم شده است.
دولت ترکيه مدتی است که ممنوعيت استفاده از روسری توسط دانشآموزان دختر دبيرستانها را لغو و از تاسيس مدارس موسوم به مدارس «امام خطیب» که ترکيبی از آموزش دينی و مدرن را ترويج میکنند، حمايت کرده است.
از سوی دیگر به تازگی خبر رسید که رجب طیب اردوغان قصد دارد آموزش خط عربی را در دبیرستانهای ترکیه احیاء کرده و تدریس زبان ترکی عثمانی را نیز در مدارس این کشور رایج کند.
سرکوب و بازداشت مخالفان رجب طيب اردوغان، رئيس جمهور ترکيه و دولت او، در ماههای اخير افزايش يافته است.
از جمله يک هفته پيش که نيروهای امنيتی و پليس در يک عمليات همزمان در ۱۳ شهر دستکم ۲۳ نفر را بازداشت کردند.
سردبير روزنامه زمان، مدير شبکه خبری سامانيولو، تهيهکننده دو سريال تلويزيونی، يک کارگردان سريالهای تلويزيونی و رئيس پيشين شعبه مبارزه با ترور اداره پليس در استانبول از جمله بازداشتشدگان بودند.
اتحاديه اروپا اين واقعه را محکوم کرد و آمريکا نيز از ترکيه خواست تا از آزادی رسانهها و ديگر ارزشهای دمکراتيک پاسداری کند.
اما رئيس جمهور ترکيه در واکنش گفت که دستگيری مخالفان، بخشی از يک واکنش ضروری برای خنثی کردن «عمليات کثيف» دشمنان سياسی است و افزود که اين مسئله ربطی به اتحاديه اروپا ندارد.
اردوغان: روند قانونی در جریان است
آقای اردوغان، ۲۹ آذر و در يک سخنرانی تلويزيونی نيز تاکيد کرده است که اين بازداشتها قانونی هستند و او از نزديک اوضاع را زير نظر دارد.
رئيس جمهور ترکيه افزوده که «يک روند شفاف قانونی در حال حاضر در جريان است» و تاکيد کرده که پليس و دستگاه قضايی اين کشور، «اشتباهات گذشته» را تکرار نمیکنند.
رجب طيب اردوغان، دولت ترکيه، و حزب عدالت و توسعه با فتحالله گولن، يک رهبر دينی و سرمايهدار بزرگ اين کشور که هماکنون در آمريکا اقامت دارد، درگيرند.
آقای گولن که از متحدان پيشين حزب عدالت و توسعه بود، حالا توسط دولت ترکيه به «تلاش برای کودتا» متهم است. |
Posted: 21 Dec 2014 03:46 AM PST جرس: مرتضی احمدی هنرمند پیشکسوت سینما، تئاتر، تلویزیون و رادیو صبح یکشنبه سی ام آذر ماه 1393 دارفانی را وداع گفت.
ناشر آلبومهای مرتضی احمدی درباره درگذشت این هنرمند به ایسنا گفت: این هنرمند پیشکسوت یک ساعت پیش 30 آذرماه در منزلش درگذشت.
مرتضی احمدی متولد 1303 از بازیگران سینما و تلویزیون و گوینده رادیو و خواننده ایرانی است. از ماندگارترین آثار احمدی میتوان به کار صدایی (نوعی دوبله) او در مجموعه «پینوکیو» اشاره کرد که در آن در نقش «روباه مکار» صداپیشگی کرده است.
«آرایشگاه زیبا»، «کتوشلوار خواستگاری»، «دانیومن» و... از کارهای تلویزیونی مرتضی احمدی است. او در انیمیشن «شکرستان» هم صداپیشگی کرده است.
احمدی در ۱۳۰۳ در جنوب تهران به دنیا آمد. پدرش سَقطفروش بود. او برای تحصیل ابتدا به مکتب و سپس به دبستان منوچهری در میدان گمرک رفت و بعد از آن به دبیرستان شرف و دبیرستان روشن رفت.
او در نهم مرداد ۱۳۳۴ با یکی از هـمکارانش در راه آهن به نام زهرا جوانشیر ازدواج کرد که در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۰ بر اثر سرطان درگذشت. احـمدی از این ازدواج یک فرزند دختر به نام آزیتا (متولد ۱۳۳۷) و یک فرزند پسر به نام مازیار (متولد ۱۳۴۰) دارد.
او در شانزده سالگی ورزش باستانی و فوتبال را شروع کرد و به هـمراه تیم فوتبال دبیرستانش در مسابقات آموزشگاه های تهران رتبههایی به دست آورد. بعدها در تیم فوتبال راه آهن تهران و پس از آن در باشگاه راه آهن بازیکن و مربی (تا سال ۱۳۲۵) شد.
پس از چند تلاش آماتوری در تئاتر در ۱۳۲۱ با کمک عده ای از دوستانش «تـماشاخانه ماه» را روبه روی باغ فردوس دایر کرد، ولی پس از چند هفته مـجبور به ترک آنـجا شد. او در اوایل پاییز ۱۳۲۲ در تئاتر فرهنگ برای اولین بار پیش پرده خوانی کرد و در نتیجه آن بازیگر تئاتر هم شد. احـمدی در ۱۳۲۳ به رادیو تهران مشغول به فعالیت شد. او در ۱۳۲۶ گوینده فیلمهای خارجی شد و از اعضای اولیه انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم (تأسیس در ۱۳۴۲) بود.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ احمدی بازیگری را کنار گذاشت و به مدت هفت سال به اهواز رفت اما پس از بازگشت به تهران از نو کار بازیگری را در سریالی تلویزیونی به نام «تکمضراب» از سر گرفت. از سریالهای تلویزیونی دیگری که بازی کرده است میتوان از «سلطان صاحبقران»، «هفت شهر عشق» (۱۳۵۶)، «آئینه و زیر بازارچه (۱۳۷۷، رضا ژیان)» نام برد.
احمدی در فروردین ۱۳۴۹ نیز احمدی به دعوت علی حاتمی ترانه عنوانبندی فیلم «حسن کچل» را، ضربیخوانی کرد (که به نام روحوضی نیز شناخته میشود). در همین سبک در ۱۳۲۸ پنج صفحه موسیقی برای یک شرکت انگلیسی ضبط کرد. مرتضی احمدی بیش از چهارصد ترانه ضربی و صد و پنجاه ترانه فکاهی خوانده است، این ترانه هااز نوشتههای نصیریفر، نویسنده کتابی است به نام مردان موسیقی سنتی و نوین ایران که بیشتر کارهای موزیکال مرتضی احمدی از آن کتاب گرفته شده است.
|
اعتراض اصلی من به وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی است Posted: 21 Dec 2014 12:44 AM PST نسرین ستوده جرس- مژگان مدرسعلوم: دو ماه از آغاز تحصن نسرین ستوده، وکیل دادگستری میگذرد و او در گفتگو با «جرس» میگوید تا زمانی که حکم ۳ سال محرومیتاش از حرفهی وکالت لغو نشود به تحصن خود ادامه خواهد داد. او معتقد است که محرومیت حرفهای زمانی میتواند اتفاق بیافتد که وکیلی عملی خلاف شان وکالت یا عملی خلاف سوگندنامه انجام داده باشد حال آن که به گفتهی وی هیچ یک از وکلایی که وکالت متهمان سیاسی را بر عهده گرفتهاند، عملی خلاف شان وکالت و سوگندنامه خود انجام ندادهاند.
|
آغاز عملیات آزادسازی استان «صلاحالدین» Posted: 20 Dec 2014 11:26 PM PST جرس: گزارشها حاکی از آن است که دولت عراق عملیات امنیتی گستردهای را برای آزادسازی استان «صلاح الدین» از کنترل داعش آغاز کرده است.
به گزارش ایلنا به نقل از الاخباریه، عملیات امنیتی ارتش عراق پس از آن آغاز شد که عناصر داعش در صلاحالدین به سمت سامرا پیشروی کردند.
در این عملیات که از ناحیه یثرب در غرب صلاحالدین آغاز شده، نیروهای بسیج مردمی نظامیان ارتش را پشتیبانی میکنند.
به گفته یکی از منابع امنیتی عراق، در عملیات ارتش یکی از رهبران داعش نیز کشته شد. |
پلمب یکی از دفاتر انتشارات روشنگران و زنان Posted: 20 Dec 2014 11:26 PM PST جرس: یکی از دفاتر انتشارات روشنگران و زنان از سوی شهرداری منطقه ۱۱ تهران پلمپ شد.
به گزارش خبرآنلاین،روز چهارشنبه هفته گذشته، ۲۶آذر ماموران شهرداری با رجوع به دفتر دوم انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، آن را غیرقانونی دانسته و در نهایت اقدام به پلمپ آن کردهاند.
به گفته شهلا لاهیجی مدیر این انتشارات، اما مشکل اساسیتر از این حرفهاست. او در این باره میگوید: «در همه جای دنیا کتابخانهها و کتابفروشیها و ناشران مورد حمایت شهرداران قرار میگیرند چون حوزههای فرهنگی هستند و برای هر جایی به عنوان اعتبار محسوب میشوند. به نظرم شهرداری منطقه ۱۱ انگار نوعی خصومت شخصی با ناشران دارند چون مدام برای آنها مشکل ایجاد میکند.»
ظاهرا ماجرا از این جا آغاز شده که چند نفر از طرف شهرداری به دفتر دوم این انتشارات میروند و به بهانه این که این مکان، دفتر پخش یا انبار انتشارات است، اقدام به پلمپ آن میکنند. لاهیجی میگوید: «ما یک سری مدارک از ارشاد و اتحادیه داریم که نشان میدهد این مکان دفتر دوم ماست نه دفتر پخش یا انبار. علت وجودی آن هم به خاطر این است که بتوانیم کتابهایمان را راحت به کتابفروشیهای جلوی دانشگاه برسانیم چون با توجه به مشکل طرح ترافیک و مسائل دیگر نیاز داشتیم که دفتری هم در محدوده میدان انقلاب داشته باشیم.»
اما ماموران شهرداری به شهلا لاهیجی گفتهاند باید بین دو دفتر شما حداقل دو چهار راه فاصله باشد: «نمیدانم این را از کجا درآوردندهاند. بر اساس کدام قانون و آییننامه میگویند دو چهار راه فاصله؟ باید یک بار برای همیشه این مشکلات برطرف شود. من متاسفانه تهران نبودم و دفتر پلمپ شد ولی ما تنها ناشری نیستیم که این اتفاق برایش افتاده. منتها ناشران دیگر خودشان میروند و پلمپها را باز می کنند ولی من به کارمندم گفتم اصلا این کار را نکن چون همه حرف ما بر سر قانونگرایی است و اگر به نظرمان قانونی اشتباه میآید دلیل نمیشود که آن را زیر پا بگذاریم.»
با این حال مریخنژاد رییس اجرای احکام شهرداری منطقه ۱۱ نظر دیگری دارد. او میگوید که اصناف تنها حق داشتن یک دفتر کار دارند و نمیتوانند به بهانه کاری دفاتر متعددی در گوشه و کنار شهر احداث کنند مگر این که آن را ثبت کرده باشند.
شهلا لاهیجی هم از نامههایی که از سوی وزارت ارشاد و اتحادیه ناشران مبنی بر دفتر کاری بودن آن مکان تهیه شده حرف میزند و این که ماموران شهرداری آنها را قبول نکردهاند.
مریخنژاد میگوید: «مدارک کامل نبوده است و آن دفتر باید پلمپ میشد.»
بنا به گفته ناشر روشنگران و مطالعات زنان، سال گذشته هم چنین اتفاقی برای این دفتر کارش رخ داده بود و بعد از رجوع او به شهرداری و رویت مدارک دفتر فک پلمپ شده و دوباره انتشارات روشنگران کارش را در آن از سر گرفته است.
لاهیجی میگوید: «به هر صورت این مشکل حل خواهد شد اما نکته اینجاست کار ما را فلج کردند. آیا بناست که مدام کار ناشر فلج شود؟ چه کسی باید به این موضوع رسیدگی کند؟ به نظرم اتحادیه ناشران و شهرداری باید این مشکل را حل کنند چون در این شرایط بحرانی که تیراژ به پانصد عدد هم رسیده دیگر تحمل چنین چیزهایی خیلی است. به ما در فرهنگسراها جا نمیدهند، امکان تبلیغات آن هم در مکانهای که متعلق به ما و همه شهروندان است نمیدهند و با این وجود تازه برایمان مزاحمت هم درست میکنند.»
در هفته کتاب، اتحادیه ناشران با قالیباف شهردار تهران نشستی برگزار کرد که در آن ناشران درباره مشکلاتشان با شهرداری سخن راندند. در آن جلسه محمدباقر قالیباف قول داد که فکری برای مشکلات ناشران انجام دهد و موانع را از میان بردارد اما ظاهرا همچنان در بر همان پاشنه همیشگی میچرخد. در این میان مشکلات ناشران منطقه ۱۱ که یکی از اصلیترین مناطق از نظر حضور و تجمع ناشران و کتابفروشیها محسوب میشود، با شهرداری بیشتر است.
|
تهدید روزنامهنگار ترک: نوارهای صوتی حمایت آنکارا از داعش را منتشر میکنم Posted: 20 Dec 2014 11:25 PM PST جرس: یک روزنامه نگار ترک ادعا کرد که نوارهای صوتی در اختیار دارد که سند مهمی مبنی بر حمایت حزب عدالت و توسعه در ترکیه از گروه تروریستی داعش است.
به گزارش تسنیم به نقل از خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) مصطفی سیف الله گیلیج روزنامه نگار و نویسنده مطبوعاتی ترک با اشاره به اینکه نوارهای صوتی در اختیار دارد که بیانگر حمایت حزب عدالت و توسعه از گروه تروریستی داعش است، گفت به زودی این نوارها را در داددگاه بین المللی لاهه ارائه خواهد کرد.
پایگاه مدیا سنتر ترکیه به نقل از گیلیج نوشت: نوارهای صوتی مربوط به نشست حقان ویدان مشاور سرویس اطلاعاتی ترکیه و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور و نیز احمد داوود اوغلو نخست وزیر است که در آن موضوع حمایت از داعش علیه نیروهای دفاع مردمی کُرد در سوریه و عراق مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
وی به منبعی که این نوارها را در اختیارش قرار داده اشارهای نکرده و تاکید کرد در چند روز آینده این نوارها را به عنوان مدرکی علیه دولت عدالت و توسعه به دادگاه لاهه تقدیم خواهد کرد.
گیلیج قبلا نیز خبرها و اطلاعاتی را در مورد دست داشتن اردوغان ونظام او در حمایت از گروههای تروریستی در سوریه از جمله داعش و نیز فاش کردن پلاک کامیونهای حامل سلاح برای تروریستها منتشر کرده بود.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 1600 Amphitheatre Parkway, Mountain View, CA 94043, United States |
No comments:
Post a Comment