Tuesday, March 22, 2011

جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


هیاهوی استقلال - پرسپولیس برای چیست؟

Posted: 22 Mar 2011 09:46 AM PDT

عبدالسلام سلیمی پور

سال 1389 سال مصیبت باری برای فوتبال ایران بود. شاهد شکست در همه مسابقات بین المللی بودیم. برای طرفداران سرخابی( استقلال- پرسپولیس) اما شرایط مصیبت بارتر بود. در نیمه اول سال قهرمانی در لیگ برتر را از دست دادند و از جام باشگاه های آسیا حذف شدند. در فصل جدید لیگ برتر هم تاکنون حال و روز خوشی نداشته اند. استقلال که تیم را نیم بند وارد مسابقات کرد، نتایج اش چنگی به دل نمی زند و تنها دلخوشی استقلالی ها برد پرحرف و حدیث در دربی بود. پرسپولیس که با کبکبه و دبدبه و با خرید تیمی کامل مطابق با خواسته های علی دایی وارد مسابقات شد و هیچی برایش کم نگذاشتند، و حتا مدیریت غیرقانونی کاشانی هم نادیده گرفته شد، وضعش از آبی ها واویلاتر بود. آن ها تا اینجا که هنوز نیمی از نیم فصل دوم باقی مانده، با 9باخت بدترین نتیجه تاریخ باشگاه پرسپولیس را گرفته اند. در دوره جدید جام باشگاه های آسیا هم که هر دو تیم از ابتدا همه را ناامید کرده اند. دو شیر بی یال و دم فوتبال ما از 4 بازی فقط 1 امتیاز کسب نموده اند. از لحاظ فرهنگی نیز اعضای این دو باشگاه دیگر پرده ای نیست که ندریده باشند و حرمتی نیست که نگه داشته باشند. عکس های انتشار یافته از رفتار بازیکنان این دو تیم و مصاحبه های بازیکنان و دست اندرکاران پرمدعای آن ها که در خیلی از موارد به تلویزیون هم کشیده می شود، گویای همه چیز است الا...


با این وضع خیلی از کارشناسان ورزشی،فرهنگی و اجتماعی از خود می پرسند که این همه هیاهو برای چیست؟ تا کی قرار است این دو تیم سوگلی فوتبال ما باشند؟ مگر این دو تیم چه گلی در _این دو دهه اخیر بخصوص_ به جمال فوتبال زده اند که شایسته این همه حمایت و پول و بوق و کرنا باشند؟


تاج و پرسپولیس چگونه و چرا ایجاد شدند؟


جرقه این سئوال را استاد خوشفکر فوتبال ایران مجید جلالی در ذهن بنده ایجاد کرد. به اعتقاد وی طرح ایجاد دوقطبی تاج - پرسپولیس را انگلیسی ها به نظام پهلوی پیشنهاد دادند. بنده باتوجه به ارتباط قضیه با زمینه پژوهشی و تحقیقاتی خود در زمینه جامعه شناسی فرهنگ و تعلیم و تربیت سعی نمودم مساله را پیگیری نمایم.


رقابت و چالش یکی از فاکتورهای پویایی یک جامعه است. در یک جامعه آزاد این رقابت ها و چالش ها بصورت طبیعی رخ می دهد. جامعه ای که میان افراد و گروه ها در زمینه های مختلف و متفاوت (نه فقط ورزش) رقابت نباشد، جامعه ای راکد است که احتمال ازهم گسیختگی و چالش ها و تنش های قومی و طبقاتی در آن بالاست. می توان گفت جامعه نیست، بلکه محیطی توده وار است که توسط حاکمان کنترل و هدایت می شود.


از جهت دیگر، کسی مانند شاه ایران می خواست که خود به تنهایی یکه دار میدان باشد و زمام امور در دستان خود داشته باشد. او نمی توانست مجلس را تعطیل کند. جامعه ایران از زمان مشروطه به وجود احزاب نیز آشنا شده بودند. جهان نیز از وی نمی پذیرفت که پس از سرکوب دو حزب فراگیر ملی و توده حزب و رقابتی در کار نباشد. راه حل، ایجاد حزبی فرمایشی به نام رستاخیز جهت مجاب کردن منتقدان داخلی و بین المللی بود. با جامعه اما باید چکار کرد؟ مردم نیاز به مجالی دارند تا رقابت کنند، کری بخوانند و شکست و پیروزی را تجربه کنند. به جای دادن مجال به احزاب آزاد و مستقل سیاسی که معمولا در اکثر کشورها به دو حزب عمده و بزرگ تقلیل و خلاصه می شوند، تا مطالبات مردم را پیگیر باشند، سیاست بر این می شود که فقط چاره ای برای ارضای غریزه رقابت بجویند نه دادن اجازه دخالت در اداره جامعه. اگر پیروزی واقعی در میدان سیاست (بخوانید حق دخالت در تعیین سرنوشت) به دست نیاورده اند، لااقل در مجالی مجازی این غریزه را ارضا نمایند.


این دوقطبی فقط در فوتبال کشورهای توسعه نیافته مانند اسپانیا و پرتغال و مصر و ایران می توان یافت. در کشورهای مترقی تر چنین وضعیتی کمتر حاکم است. دلیل دیگر نیز ترس نظام حاکم از بروز تنش های اجتماعی ناشی از اختلاف طبقاتی بین شمال و جنوب در کشورهای غیردموکراتیک و توسعه نیافته است. در چنین جوامعی برای جلوگیری از بروز شعله های احتمالی بین این دو طبقه، رقابت کنترل شده ایجاد می شود. تاج نماینده مناطق بالاشهری می شود و پرسپولیس از دل جنوب شهر مانند نازی آباد و میدان راه آهن پدید می آید. رئال مادرید نماینده طرفداران پادشاهی اسپانیا می شود و بارسلونا پایگاه باسک های معارض و جدایی طلب. این چنین بود که وجود این دو تیم ضرورت یافت و از آن زمان تاکنون ازهمه طرف مورد حمایت قرار گرفتند. سوء استفاده های تبلیغاتی و سیاسی صورت گرفته از آن ها بماند.


چرا استقلال پرسپولیس هنوز حمایت می شوند؟


این دو تیم مدت هاست بازیکنان برجسته ای پرورش نمی دهند که روانه تیم های ملی نمایند، بازیکنان مستعد تیم های دیگر با قرار دادهای کلان اغوا می کنند و از آن ها مهره های سوخته می سازند. بازی های زیبایی هم ارائه نمی دهند تا تماشاگران را جلب نمایند. هر سال از میزان تماشاگران و طرفداران این دو تیم کاسته می شود. در بازی های حساس این دو تیم در لیگ برتر یا جام آسیا تعداد تماشگران بندرت به 10هزار نفر می رسد. تعداد تماشاگران بسیاری از تیم های شهرستانی بیشتر از این دو تیم است. در سطح جامعه عطش کری خوانی بین طرفداران این دو تیم افول چشمگیری کرده است. دیگر گذشت دوره ای که جوانان و نوجوانان برای خواندن اظهارنظرات بازیکنان این دو تیم وداشتن و چسباندن عکس آنها بر در و دیوار اتاق های شان، برای خریدن نشریات رنگارنگ ورزشی سر و دست می شکستند.


اگر جمعیت قابل ملاحظه برای تفریح و سرگرمی دلخوش به بازی های این دو تیم بودند، می شد تاحدودی (هرچند غیرمنطقی) خرج و مخارج کلان این دو تیم را توجیه کرد. زمانه عوض شده است. تهرانی ها از خیر این تفریح گذشته اند. مگر سلطان علی پروین توانست برای استیل آذین طرفدار بیاورد؟ پول را اگر دارید بدهید تیم های شهرستانی تا خرج استادیوم و ارائه تسهیلات به تماشگران شان بکنند. ده ها تیم لیگ یکی در شهرستان ها محتاج حداقل بودجه هستند.
تماشاگر و طرفدار نباشد، دیگر از دیگ این دو تیم برای سرپرستان باشگاه آب شهرت و محبوبیت نمی جوشد. روزی گفته می شد این دو تیم تماشاگر دارند و روسای انتصابی این دو باشگاه با هزینه کردن، برای خود محبوبیت می خرند. با قبول این پیش فرض، باز هم یافت نمی شوند کسانی که از طریق این دو باشگاه مدارج سیاسی را طی کرده باشند، بلکه عکس آن صادق بوده است.


با این وضعیت، جای تعجب است از این که دولت هنوز اصرار بر حمایت همه جانبه مالی و تحت پوشش قرار دادن آن ها از جیب ملت دارد. از زمان دولت هاشمی تاکنون اتفاق وجود دارد که باید این دو باشگاه خصوصی شوند. وعده می دهند که فصل آینده چنین خواهد شد، اما هرسال دریغ از پارسال. پس چرا دولت دست بردار نیست؟


در کشور ما همه چیز سهل و ممتنع است. نیازی نیست تا مشکلی صعب و پیچیده و مورد اختلاف باشد تا از پس آن بر نیاییم. مگر بر سر حذف و نا کار آمدی کنکور اختلاف وجود دارد؟ مگر کسی اختلاف دارد که باید قضیه مهاجران افغانی را حل کنیم؟ سه دولت هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد خواهان حل اختلافات سیاسی با آمریکا و مصر بوده اند. حل قضیه استقلال- پرسپولیس از همین قبیل است، مگر این که چاره ای نداشته باشیم. امید است که تورم ناشی از حذف یارانه ها ما را ناچار به این امر کند.

کارشناس ارشد جامعه شناسی - مالزی

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

گزارش تصویری - جای خالی عمادالدین باقی کنار سفره هفت سین

Posted: 22 Mar 2011 08:29 AM PDT

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بهار اعتصابات کارگری در سال ٨۹

Posted: 22 Mar 2011 08:23 AM PDT

ایران فروهر
جرس: بی توجهی به حقوق قشر آسیب پذیر کارگر، بخصوص حقوق صنفی آنان و تاخیر در پرداخت شان نارضایتی هایی را همواره موجب شده که طی سالهای اخیر منجر به اعتصاب یا تظاهرات   گردید.  


سال 89 نیزآکنده از اینگونه اعتراضات بود


با این حال همیشه به کارگران هشدار داده می شد که از برقراری تجمعات برای دست یابی به حقوق خود اجتناب کنند تا موضوع رنگ و بوی سیاسی پیدا نکند. اما این اعتصابات در طول سال 89 با قوت و قدرت زیاد دنبال شد و کارگران نشان دادند که برای اعاده مطالبات اولیه خود حاضر به هیچگونه مصلحت اندیشی نیستند.

فروردین 89

در فروردین 89 حدود 150 نفر از كاركنان كارخانه سبلان پارچه اردبيل در اعتراض به عدم پرداخت حقوق هفت ماهه شان در مقابل ساختمان استانداري اردبيل تجمع كردند.


21 فروردین برخي ازكاركنان سازمان تامين اجتماعي در مقابل ستاد مركزي اين سازمان دست به تجمع زدند.


همچنین در 22 فروردین کارگران شرکت تخلیه و بارگیری و اتوبوسرانان در خرمشهر و اهوازتجمع اعتراضی برپا کردند. کارگران و نمایندگان ۲۳ شرکت تخلیه و بارگیری فعال در بارانداز شلمچه در مقابل ساختمان مرکزی منطقه آزاد اروند در آبادان و در محل نماز جمعه خرمشهر تجمع اعتراض آمیز برپا کردند.


در همین روز تعدادي از كارگران نساجي بافت‌هاي كرمان به دليل تعطيلي و عدم پرداخت سنوات در محل استانداري كرمان تجمع كردند.


50 کارگر ناراضی چینی حمید قم نیز در همین روز در مقابل درب اداره كل كار و امور اجتماعي متحصن شدند.


اردیبهشت 89


همزمان با روز جهانی کارگر تعدادی از کارگران سخنرانی وزیر کار را بر هم زده و نسبت به بی توجهی مسئولان به وضعیت کارگران اعتراض و بلافاصله در محوطه محل سخنرانی تجمع کردند.

در 9 ارديبهشت ماه اتوبوسهاي تند رو شرکت اتوبوس راني تهران معروف به بي .آر.تي در اعتراض به ادامه تعليق يکي از همکارانشان از ساعت 09:00 صبح تا بعد از ظهر اقدام به روشن کردن چراغ اتوبوسهاي خود نمودند.


در همین روزششصد تن از کارگران کارخانه صنايع مخابراتي ‌راه دور ايران در استان فارس به دنبال برآورده نشدن خواسته ‌هاي صنفي خود، با انتشار بيانيه اي خواستار تحقق مطالباتشان، از جمله دريافت ۱۳ ماه حقوق معوقه خود شدند.


در 7 اردیبهشت نیز 170 كارگر رسمي كارخانه چيني البرز دست از کار کشیده و تولید را متوقف کردند.

تیر 89


در 30 تیر کارگران کارخانه آجر ماشینی سازمایه پاکدشت در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه شان مقابل استانداری دست به اعتصاب زدند.


در 7 تیر 89 جمعي از كارگران كارخانه پارس‌متال تهران در اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات معوقه و اخراج خود در محل دفتررياست‌جمهوري واقع در ميدان پاستور تجمع كردند.


در14 تیر 89 دبير اجرايي خانه كارگر قزوين خبر داد در پي تعطيلي و چندين ماه پرداخت نشدن مطالبات كارگران كارخانه نازنخ استان قزوين، جمعي از كارگران اين كارخانه در مقابل ساختمان مجلس تجمع كردند.


در 20 تیرکارگران سد مخزنی ژاوه در سنندج در اعتراض به عدم پرداخت 5 ماه حقوق معوقه دست به اعتصاب زدند.


در 27 تیر 89 جمعي از بازنشستگان و مستمري‌بگيران سازمان تامين اجتماعي با تجمع در مقابل مجلس اعتراض خود را نسبت به اقدامات مديران اين سازمان و وزارت رفاه و تامين اجتماعي اعلام كردند.


از این مقطع تا مهر ماه تحصن و اعتصاب خاصی از سوی کارگران مشاهده نشد اما از مهر ماه تا پایان سال اعتراضات باز از سر گرفته شد.


مهر 89


در 3 مهر كارگران كارخانه ريسندگي خاور رشت با تجمع مقابل استانداري گيلان خواستار دريافت حقوق معوقه خود از مسئولان شدند.


در 18 مهر حدود ۱۰۰ نفر از کارگران شرکت نازنخ قزوین برای گرفتن هشت ماه از حقوق خود در مقابل نهاد ریاست‌جمهوری تجمع کردند.


آبان 89


درسوم آبان ماه کارگران کارخانه کیان تایرکه 17 ماه حقوق نگرفته اند دست به اعتراض زدند.


کارگران کیان تایر با توجه به نبود روزنه ای برای تحقق خواستهایشان اقدام به آتش زدن لاستیک در محل کارخانه و مشرف به جاده اسلامشهر (روبروی بخشداری چهاردانگه) کردند.


آذر 89


در ٢٠ آذر حدود ٢۵٠ نفر از کارگران اخراجی نساجی کردستان در اعتراض به قرار نگرفتن آنها در زمره كارهاي سخت و زیان آور در سوابق بیمه كاريشان، مقابل اداره کارو امور اجتماعی سنندج دست به تجمع زدند.


دی 89


در اول دی تعدادی از کارگران توانبخشی الوند قزوین با مراجعه به دفتر یک خبرگزاری کارگری نسبت به عدم توجه صاحب این کارخانه و برخی از مسئولین به نپرداختن 21 ماه از حقوقشان اعتراض کردند.
در همین روز تعدادی از کارکنان مخابرات استان تهران در محوطه ساختمان شاهد دست به تحصن و اعتراض زدند.


این اجتماع در اعتراض به نامشخص بودن وضعیت استخدامی ها و حقوق و دستمزدها و نیز مبهم بودن آینده شرکت مخابرات انجام شد.


از دیگر اعتصابات دی ماه تحصن جمعی از تاکسی‌داران شهر قم در اعتراض به گران شدن قیمت گازدر مقابل صدا و سیمای قم بود.


بهمن 89


در 26 بهمن ماه جمعی از زنان دستفروش مترو تهران، بعد از پخش اعلامیه‌های اعتراضی در داخل مترو، در مقابل مجلس تجمع کردند. روزنامه جام جم نوشت حدود ۳۰ تا ۴۰ زن دستفروش داخل مترو با تجمع مقابل مجلس به برخورد سرکوبگرانه شهرداری و نیروی انتظامی با آنها اعتراض کردند.


از دیگر اعتراضات بهمن ماه اعتراض کارگران پارس متال در کرج ، پوشینه بافت قزوین ، لاستیک سازی البرز کاشی و سرامیک کازرون و گونه بافی ارومیه بود که در هر کدام از این اعتراضات، کارگران دست به تجمع در مقابل استانداری مناطق تحت فعالیت خود زدند.


لوله سازان خوزستان و کارگران کارخانه قند بردسیر نیز در اعتراض به عدم دریافت حقوق در اینماه دست به اعتراض و تحصن زدند.


اسفند 89

روز یکشنبه یکم اسفند ۱٣٨۹ از ساعت ۴ بعدازظهر به بعد تعدادی از جوانان کارگر در رشت در پیاده روهای خیابان مطهری (جلال دهقان اوایل انقلاب) شروع به راه پیمایی کردند.


اعتصاب کارگران قراردادی پتروشیمی تبریز از دیگر اعتراضاتی بود که رخ داد. این اعتصاب 1400 نفری از شنبه 7 اسفند آغاز شد و با دخالت و پادرمیانی مسئولین استان ونیروهای امنیتی در راغب کردن کارگران به شکستن اعتصاب در مقابل وعده و وعیدها ادامه یافت. خواسته معترضان بلاتکلیفی از بابت قرارداد موقت و حذف پیمانکار بود.


مسئولین و مدیریت پتروشیمی تبریز بعد از اینکه با ترفندها و وعده ها به نتیجه نرسیدند ، برای راه اندازی کارخانه و شکستن اعتصاب ، سعی کردند با بکارگیری کارگران پالایشگاه تبریز در قبال پرداخت روزانه یکصدهزار تومان ، آنها را جایگزین کارگران اعتصابی پتروشیمی بکنند ،که با امتناع و مقاومت کارگران پالایشگاه در همدلی با کارگران پتروشیمی مواجه شد. سپس به کارگران پتروشیمی های جنوب ، از جمله پتروشیمی «اروند» ماهشهر متوسل گردیدند که متوجه شدند در آنجا نیز در بین کارگران ، خواسته های مشابه با پتروشیمی تبریز مطرح می باشد و در نهایت نیز این اعتصاب با عقب نشینی مسئولان و قبول درخواست کارگران پايان يافت.


در 11 اسفند 300 نفر از کارگران پالایشگاه آبادان و ۶۰ نفر از پرسنل شهرداری آبادان ، توسط شرکت های پیمانکاری در آستانه اخراج قرار گرفتند.


در 16 اسفند و همزمان با سفر احمدی نژاد به شیرازکارگران مجتمع صنعتی گوشت مقابل استانداری فارس تجمع کردند و در مقابل تالار محل سخنرانی احمدی نژاد پلاکاردهای اعتراضی خود را بالا بردند که با دخالت ماموران امنیتی به خشونت کشیده شد.


علت اعتراض این افراد اخراج از کار و عدم پرداخت مطالبات و سنوات بازنشستگی بود.


در 22 اسفند نیز ده‌ها نفر از کارگران معترض کیان تایر در اعتراض به عدم دریافت دستمزد خویش در جلوی نهاد ریاست جمهوری دست به تجمع و سر دادن شعارهایی کردند.


در 24 اسفند نیز 850 تن از كارگران و كاركنان شركت پارس سويچ زنجان وابسته به وزارت نيرو در اعتراض به مشكلات دستمزد خود از روز شنبه دست از كار كشيدند و اعتصاب كردند.





 

مهتاب بی تاب سحر

Posted: 22 Mar 2011 04:48 AM PDT

بهار یکتا
بیست ماه حبس بدون یک روز مرخصی. گفته منتظر می ماند تا مردم در زندان بگشایند. دیر نیست که آفتاب به کنج زندانها بتابد و زنجیرها پاره شود.

 

 
«مهتاب» دو سال است که بی تاب پدر، نوروز را سر می کند. بهانه بابا دارد و از مادر می پرسد "پس کی؟"  بهار آمد و بابا نیامد. دختر، بیست ساله هم که باشد باز بهانه پدر دارد.  

«مهدی» هم مردی است برای خودش. اما هر چه هم که بزرگ می شوی دلتنگی پدر چیز دیگری است. او بی تابی نمی کند، اما چقدر دلش می خواست مثل خیلی از پسرها اولین کسی باشد که تبریک عید می دهد به پدر اما نشد.

زندانبان  رفته بود شب عیدی به خانواده اش برسد. همه خانه دارند و کاشانه به جز سبزها! دو سالی است که امان از خانواده هایشان بریده اند.


جرمشان معلوم است؛ پایبندی به ارزشهای انقلاب و پاسداری از مرزهای ایران زمین. روزی علیه بعثی و امروز علیه قاعدین دیروز.

شبانه به خانه هایشان می تازند. می برند. می درند و رقص شادی می کنند کرکسها بر خوانی که گسترده اند.


عیسی سحرخیز یکی از اینهاست که خون و مالش مباح شده برای دیکتاتور. جرمی دارد به بلندی تاریخ انقلاب و جمهوری اسلامی.  آزادگی و لب به سخن حق گشودن، کم جرمی نیست.

همسرش که حلاوت ماه عسل  را با مبارزه علیه دژخیم آغاز کرده بود، آن روزها شبها تا صبح تیمار داری می کرد و خون از چهره شویش می شست که زیر ضربات لگد ساواک مجروح شده بود  و نمی دانست که در

میانسالی بار دیگر چهره همسرش خونین است و این بار او را  تیمارداری نیست.

نمی دانست در نظامی که برای صلح برپا شده بود، فرزندان انقلاب را دست بسته مشت بر دهان می کوبند. لگد می زنند و شکنجه می کنند.

او نمی دانست زمانی را شویش با دنده شکسته از درد می پیچد و نه تسکینی است او را نه مرهمی. 


عیسی سحرخیز از جوانی مبارز را آغاز کرده بود. آنزمان خیلی از این زندانبانها هنوز الفبا هم نخوانده بودند. در کوران انقلاب با ساواک در گیر ودار بود با پیروزی انقلاب و شروع جنگ به جبهه رفت. چه شبها و چه روزها.  
دانش آموخته اقتصاد بود اما عشق به خبرنگاری او را به خبرگزاری کشاند. با استعفای خاتمی از وزارت ارشاد از مدیریت ایرنا کناره گرفت و پنج سال بعد با ریاست جمهوری وی بازگشت. 


 روزی اهل قلم دیدند شکوفه باران شده و بهار آمده. آری سحرخیز مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد شده بود. در کنار یار خوش رویش احمد بورقانی معاون مطبوعاتی. هنگامه ای شده بود برای روزنامه نگاران. 

هر روز نشریه ای جدید بر کیوسک خود نمایی می کرد. مردم را می دیدی که مشتاقانه در پیاده روها ایستاده اند و روزنامه می خواندند. اما بهارش کوتاه بود و زمستان به همراه داشت. زمستانی سرد و طولانی.

توفانی شد در بهارستان. برگریزان و خزان مطبوعات رسید. 

به جرم صدور مجوز روزنامه ای برای "زن" محاکمه شد و پاداش خدمات بیست و پنج ساله اش را یک جا از  قوه قضاییه گرفت. محرومیت از مناصب دولتی! 

برای دفاع هم همکارانش انجمن دفاع از روزنامه نگاران تشکیل داد. آن را هم برتافتند. بستند و رفتند و در بند کردند مدافعان را. 

به تخصص دانشگاهی اش بازگشت تا کار اقتصادی کند. نمی دانست که اقتصاد در "خبر" نیست. " اخبار اقتصادی" را توقیفش کردند. به جرم " آفتاب"   

دادگاهی اش شد تا مبادا نوری باشد در عرصه ای.
 

 دندان کین " قاضی القضات ولایت" شانه اش را گزید آنگاه که کلامش آنقدر گویا بود که نتوانسته بود جوابی بیابد. اما مگر عطش سیری ناپذیر خفاشان را می توان فروکش کرد. باید به بندش کشند و خاموشش کنند. 


بیست و دو خرداد فرصتی شد برای همه تسویه حسابها.

از چپ و راست. روزنامه نگار و سیاسی. مدافع حقوق زن و کودک. زن و مرد. استاد و دانشجو. کارگر و کارمند. کسی از قلم نیفتاد. 


در یک روز داغ تابستانی یورش بردند و زنجیر بر دستانش زدند. یا عجب که دنده هایش شکست در یک تعامل مبتنی بر گفت و گو! 

از درد به خود می پیچید که راهی انفرادی اوین شد. جرم؟!  "توهین به رهبری"! سنگین است. آنقدر که اوین را تحمل آن نیست و باید به زندان گوهر دشت تبعیدش کنند. 

 بر این باور است که " تمام حکم‌ها به طور مستقیم از زیرنظر آقای خامنه‌ای صادر می‌شود" و قوه قضاییه اینجا هیچ کاره است.  فلذا اعتراض هم نمی کند به جرمش و مجازاتش.   

فقط درخواست محاکمه علنی می کند برای رهبر زندانبان!


به غل و زنجیر می کشند تنی را و زبانی را که نمی توانند ببندند فریاد بر می آورد چه در محبس باشد چه در دادگاه. کلمه تنها دارایی یک روزنامه نگار است که با اوست. در برابر قاضی؛  فریادگر بیداد می شود. از ظلمی

می گوید که بر همگان می رود. سحرخیز نماد "مظلومیت" این ملت است. ملتی که به گروگان گرفته اند و برگزیدگانش را در بند کرده اند.  


سحرخیز بیش از ششصد روز است که آفتاب را ندیده، ولی هنوز کورسوی امید را در افق می بیند. او که همه افتخارش این بود که حکومتی خواهد ساخت که نمادش " صلح و دوستی" است، اما امروز قربانی کینه و

نفاق و دشمنی است.  باز از پای نمی نشیند. نخواهد گذاشت که افتخارش را به یغما برند.  


با مرخصی هایش مخالفت می شود. زندان متنبه اش نکرده هنوزر! هنوز فریادها دارد در گلو از ظلم و بیداد.  

از زندانی در گوهردشت که به خیال خام خود تبعیدش هم کرده اند پیام می دهد و آرزو می کند  که ای کاش بود تا در تظاهرات ۲۵ بهمن شرکت می کرد و می توانست فریاد خشمش را بر سیاهی و نکبت را رها کند.

به سحر خیز رخصت نمی دهند چرا که " امید دارد دیکتاتور ایران" برود و بر این باور است که " هیچ کسی نمی تواند بر اراده مردم چیرگی یابد". 

سحرخیز شایسته حبس است از نظر دون مایگان،  چون بی شمار است و دیوار  هم نتوانسته بین او و خواسته هایش حائلی شود. 

به محکمه می برندش، تقاضای دادگاه می کند برای کسی که خود را " ولی امر مسلمین" می خواند و افشا می کند داستان شکنجه های زندانهای ولایت را .

به حبس می کشندش نامه به دبیرکل سازمان ملل می نویسد و دعوتش می کند به دیدار زندانیان.

به انفرادی می برندش اعتصاب غذا می کند و دیکتاتور را کلافه و سردرگم. 


با او چه کنند تا خشمشان فرو کش شود؟!  بهاران را هم مهمانش می کنند در محبس و او مثل همیشه می خندد. 

سحرخیز امروز پنچاه و شش بهار را پشت سر گذاشته. دو بهارش را هم مهمان حبس است. 

بیست ماه حبس بدون یک روز مرخصی. گفته منتظر می ماند تا مردم در زندان بگشایند. دیر نیست که آفتاب به کنج زندانها بتابد و زنجیرها پاره شود.


بهاران بی شمار ی را عیساهای این ملت خواهند دید. سحر نزدیک است. 

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

جمهوری اسلامی دخالت در نقل و انتقال اسلحه به بحرین را تکذیب کرد

Posted: 22 Mar 2011 02:54 AM PDT

جــرس: یک روز پس از آنکه منابع عربی اعلام کردند کاردار سفارت ایران در بحرین، در حال تحویل یک دستگاه اطلاعاتی به عوامل خود، بازداشت شده و وی نقش جدی در نقل و انتقال سلاح برای مخالفین حکومت آن کشور داشته، سفارت ایران در بحرین دست داشتن یکی از کارمندان این سفارتخانه در نقل و انتقال اسلحه را تکذیب کرده است.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت جمهوری اسلامی، سفارت این کشور در منامه، پایتخت بحرین، در بیانیه ای گزارش های اخیر منابع عربی را که گفته بودند یکی از کارمندان این سفارتخانه هنگام اقدام در خارج کردن اسلحه و تجهیزات از بیمارستان سلمانیه در منامه، بازداشت شده را تکذیب کرده است .


روزنامه الایام، چاپ منامه، در گزارشی به نقل از نیروهای امنیتی بحرین نوشته بود که این بیمارستان به محلی برای انبار اسلحه هایی تبدیل شده بود که در جعبه های تجهیزات پزشکی به این محل حمل می شد.


این روزنامه افزود کارمند سفارت ایران علاوه بر اسلحه، در صدد خارج ساختن تجهیزات ارتباط رادیویی هم بود و افزود که از این تجهیزات برای ارسال گزارش و خبر به "طرف ایرانی" استفاده می شده است.


بحرین پس از اخراج کاردار ایران در این کشور تاکید کرده است که این اقدام به دخالت در امور داخلی بحرین و انجام ماموریت های اطلاعاتی در پوشش دیپلماتیک پایان داده است.


همزمان سامانۀ «شیعه آنلاین» گزارش داده است که گروه زیادی از ایرانیان، از کشور بحرین اخراج شده و به ایران یا کشورهای دیگر رفته اند.


به گزارش خبرگزاری فرانسه، برخی نمایندگان پارلمان بحرین تاکید کرده اند کاردار سفارت ایران در حالی که تلاش می کرد یک دستگاه اطلاعاتی که قیمت آن به ۱۶۰ هزار دلار می رسد به دست عوامل خود تحویل دهد در بیمارستان سلمانیه بازداشت شد.

بر اساس این اظهارات دستگاه ضبط شده برای انتقال اطلاعات کار برد دارد.


بر اساس گزارش سایت رسمی دولت ایران، سفارت جمهوری اسلامی روز سه شنبه در اطلاعیه خود این گزارش را بی پایه و اساس خوانده و افزوده است که متن تکذیبیه ای در این زمینه برای روزنامه الایام و سایر روزنامه های بحرینی ارسال شد اما هیچیک از این روزنامه ها، این متن را منتشر نکرد.


پایگاه اطلاع رسانی دولت جمهوری اسلامی می افزاید که سایت تلویزیون العربیه هم در خبر مربوط به اخراج یک دیپلمات ایرانی از بحرین، در صدد بزرگنمایی این واقعه برآمده و با معرفی کارمند اخراج شده به عنوان کاردار سفارت، خبر چاپ شده در روزنامه الایام را هم تکرار کرده است.


در متن اطلاعیه سفارت جمهوری اسلامی در منامه مشخص نمی شود که آیا بازداشت یکی از دیپلمات های ایرانی هم نادرست بوده و یا اینکه ماموران امنیتی بحرین یکی از کارمندان این سفارتخانه را به ظن ارتباط با چنین اقدامی بازداشت، و احتمالا به دلیل مصونیت دیپلماتیک، پس از مدتی آزاد کردند.


رویدادهای اخیر در بحرین باعث تیرگی روابط این کشور و ایران شده و فراخوانی سفیران دو کشور از پایتخت های یکدیگر را به دنبال داشته است.


همزمان با این رویدادها، پادشاه بحرین بدون نام بردن از کشوری، گفته است که این کشور یک توطئه خارجی را " که به مدت بیست تا سی سال علیه بحرین بکارگرفته شده" خنثی کرده است.


به گزارش العربیه، شیخ حمد بن عیسی در دیدار با فرماندهان نیروی "سپرجزیره " که ادعا شده برای "همکاری در برقراری امنیت وارد بحرین شده اند" تاکید کرد : وجود نیروهای سپر جزیره برای شرکت در نظم داخلی نیست بلکه این نیروها بر اساس دفاع از منافع عمومی کشورهای عضو شورای همکاری تشکیل شده است."


بحرین پس از اخراج کاردار ایران در این کشور تاکید کرده است که این اقدام به دخالت در امور داخلی بحرین و انجام ماموریت های اطلاعاتی در پوشش دیپلماتیک پایان داده است.
 

سقوط یک فروند هواپیما آمریکای در لیبی- این خبر مرتب به روز خواهد شد

Posted: 22 Mar 2011 02:50 AM PDT

گزارش سی ان ان

( سه شنبه 03:56 بعد از ظهر به وقت لیبی) : سازمان ملل برنامه غذا رسانی به مردم لیبی را شروع کرد.

 

 

( سه شنبه 03:35 بعد از ظهر به وقت لیبی) : مجلس اسپانیا ملحق شدن این کشور به نیرهای ائتلاف را تائید کرد. این رائ گیری تنها برای قانونی کردن پیوستن اسپانیا به نیروهای ائتلاف بوده است. جنگنده های اسپانیا روز دوشنبه نیز مورد استفاده قرار گرفته بودند.

 

 

( سه شنبه 12:16 بعد از ظهر به وقت لیبی) : سقوط یک فروند هواپیما آمریکای F15-E در لیبی؛ مقامات امریکایی اعلام کردند که این هواپیما به علت اشکال فنی سقوط کرده است و هر دو خلبان آن از خاک لیبی خارج شده اند و به خود را به نیرهای ائتلاف رسانده اند.

سقوط ساعت 12:16، نجات خلبان اول ساعت 12:32، خلبان دوم 1:29

نیروهای مخالف قذافی به نجات یکی از خلبانهای  کمک کردند

 

 

 

 

 

 ( سه شنبه 11:13 صبح به وقت لیبی) : امارات اعلام کرد دو جنگنده این کشور تا 48 ساعت آینده به نیروهای اعتلاف خواهند پیوست

 

 

( سه شنبه 05:00 صبح به وقت لیبی) : آمریکا و انگلستان تا کنون 159 موشک "تام هاک" شلیک کرده اند. این موشک ها با فاصله کم از سطح زمین حرکت میکند و ارتفاعش را با تغییر سطح منابع طبیعی و دست ساز، تغییر میدهند. هزینه ساخت این موشک ها از رسانه های مختلف متفاوت گزاش میشود از 569 هزار دلار (در زمان ساخت) تا یک میلیون دلار (در سال 2011).

 

 

برسی مناطقی که مورد حمله قرار گرفته اند و مراکز نیروهای ائتلاف

 

 

( دوشنبه 10:46 شب به وقت لیبی) : تحولات شدید و پیشرونده نیروهای قذافی متوقف شده است هرچند سخنگوی مخالفان اعلام کرده که هنوز در شهرمیستالا با نیروهای قذافی درگیر هستند و هنوز از آتش بس خبری نیست.

 

 

( دوشنبه 10:42 شب به وقت لیبی) : سازمان ملل در مورد درخواست لیبی برای یک جلسه فوری که روز دوشنبه مطرح شد، تصمیمی نگرفت. گفتگو در این باره روز پنجشبنه ادامه خواهد یافت

 

( دوشنبه 10:08 شب به وقت لیبی) : بالا رفتن قیمت نفت در اولین روز بعد از تعطیلات آخر هفته (دوشنبه اولین روز هفته)  به خاطر حمله نظامی در نقاط مختلف جهان

 

( دوشنبه 09:47 شب به وقت لیبی) :اعتراض نمایندگان مجلس در آمریکا به باراک اوباما برای حمله به لیبی بدون اجازه مجلس

 

 

( دوشنبه 9:33 شب به وقت لیبی) : شلیک ضد هوایی در آسمان لیبی

 

 

 

یکی از ساختمانهای مقر قذافی مورد هدف قرار گرفت

 

شورای امنیت درخواست حکومت قذافی برای نشست اضطراری را رد کرد

Posted: 22 Mar 2011 02:25 AM PDT

جــرس: در حالیکه حملات نیروهای ائتلاف به مراکز استراتژیک و نظامی تحت تسلط حکومت لیبی همچنان ادامه داشته و بر سر اهداف این حملات میان سیاستمداران آمریکا و اروپا اختلاف نظرهائی بروز کرده، باراک اوباما گفته است که آمریکا نقش رهبری خود در اجرای قطعنامه پرواز ممنوع شورای امنیت سازمان ملل متحد در لیبی را طی چند روز آینده کاهش می دهد.


همزمان خبرگزاری فرانسه گزارش داده است که نیروهای ائتلاف، روز دوشنبه برای سومین روز، اهدافی در لیبی را هدف حمله هوایی قرار دادند و شورای امنیت نیز درخواست لیبی برای برگزاری نشست اضطراری را رد کرده است.


بر اساس این گزارش، موسی ابراهیم، سخنگوی دولت لیبی گفته است از روز شنبه، "ائتلاف دشمن به شهرهای طرابس، زواره، مصراته، سرت و سبها حمله هوایی کرده‌ و این حمله‌ها بیشتر بر روی فرودگاه‌ها متمرکز بوده است."


دولت قذافی از شورای امنیت درخواست کرده بود که با برگزاری نشستی فوق‌العاده به تهاجم نظامی فرانسه و ایالات متحده به این کشور پایان بخشد.


شورای امنیت روز دوشنبه پشت درهای بسته جلسه تشکیل داد تا نامه موسی کوسه، وزیر خارجه لیبی، را بررسی کند؛ این نامه در روز شنبه به شورای امنیت تسلیم شده بود.


آسوشیتدپرس نیز گزارش می‌دهد در این نامه، موسی کوسه، فرانسه و ایالات متحده را متهم کرده است که چندین منطقه غیرنظامی را بمباران کرده‌اند که به گفته وی نقض منشور سازمان ملل است.


شورای امنیت سازمان ملل شامگاه پنجشنبه، قطعنامه ایجاد منطقه پرواز ممنوع برای حفاظت از غیر نظامیان لیبیایی را به تصویب رساند و روز شنبه فرانسه، ایالات متحده و بریتانیا حمله به این کشور را آغاز کردند.


روز دوشنبه ژنرال کارتر هام، فرمانده آمریکا در منطقه، اعلام کرد که نیروهای ائتلاف در نظر دارند منطقه پرواز ممنوع را بر فراز طرابلس، پایتخت لیبی، نیز برقرار کنند.

از سوی دیگر، باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده، که از شیلی دیدار می‌کند اعلام کرد که این کشور در نظر دارد ظرف چند روز و نه چند هفته هدایت عملیات در لیبی را به دیگر کشورها واگذار کند.


باراک اوباما تصریح کرد که واشینگتن طرفدار برکناری معمر قذافی است اما به گفته او هدف عملیات نیروهای ائتلاف تنها برقراری منطقه پرواز ممنوع و حفاظت از غیرنظامیان است.


برپایه گزارش‌های منتشر شده، در طول سه روز گذشته ایالات متحده نزدیک به ۱۵۰ موشک کروز به سوی لیبی شلیک کرده که یکی از آنها به محل اقامت قذافی در طرابلس برخورد کرده است.


به گزارش خبرگزاری فرانسه، روز دوشنبه در اروپا نیز بحث‌ و جدل‌های داغی درباره لیبی در جریان بود، که ترکیه رهبری ناتو در عملیات لیبی را مشروط کرده و ایتالیا نیز تهدید کرده است که اگر ناتو هدایت این عملیات را در دست نگیرد ممکن است، این کشور پایگاه‌های خود را در اختیار نیروهای ائتلاف قرار ندهد.


ترکیه با اینکه عضو ناتو است از سوی نیکولا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه به نشست پاریس دعوت نشده بود و به گفته برخی از دیپلمات‌ها آنکارا از این اقدام پاریس خشمگین است.


اقدام نظامی ناتو علیه لیبی منوط به تایید ۲۸ عضو این سازمان است؛ رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیرترکیه می‌گوید کشورش تنها هنگامی از عملیات ناتو در لیبی پشتیبانی می‌کند که به اشغال این کشور منجر نشود.


به گفته دیپلمات‌ها، ترکیه تنها مانع برای عملیات ناتو نیست و شماری دیگر از کشورها نیز از نقشی که فرانسه می‌خواهد در این عملیات برعهده بگیرد ناراضی هستند.


گفتنی است آلمان نیز به صراحت عملیات نظامی علیه لیبی را زیر سئوال برده و نخست‌وزیر روسیه، ولادیمیر پوتین، آن را به جنگ‌های صلیبی تشبیه کرده است.


به گزارش خبرگزاری آلمان، همزمان با این تحولات، نخست‌وزیر بریتانیا به خبرگزاری‌ها گفته است که در جریان عملیات نظامی سه‌روز اخیر، پدافند هوائی لیبی کاملا از کار افتاده است. اتحادیه اروپا نیز سفر نزدیک به ۳۰ شخصیت حقیقی دولت قذافی به اروپا را ممنوع و اموال آن‌ها را توقیف کرد. علاوه بر این افراد حقیقی، اسامی ۹ شرکت دیگر لیبیائی نیز به فهرستی اضافه شد که اموال آن‌ها در اروپا بلوکه می‌شود.


عمرو موسی دبیرکل اتحادیه عرب که دیروز نسبت به تلفات غیرنظامیان در عملیات نظامی غرب ابراز نگرانی کرده بود، امروز (سه شنبه) در قاهره با بان‌ کی‌مون دبیرکل سازمان ملل متحد دیدار و مذاکره کرد. وی در این دیدار گفت:"ما قطعنامه شماره ۱۹۷۳ شورای امنیت را می‌پذیریم و مخالفتی با آن نداریم. اما این قطعنامه نه حمله به لیبی را تایید کرده و نه اشغال این کشور را."


طبق آخرین گزارش ها، نیروهای حکومتی لیبی، برای دومین بار طی روزهای اخیر، و در پی حملات غافلگیر کنندۀ نیروهای ائتلاف، اعلام آتش بس کرده اند و هنوز مشخص نیست مانند روزهای پیش تر به حملات خود به مردم و معترضان ادامه داده یا به آتش بس اعلامی خود پایبند خواهد بود.
 

احمدی‌نژاد برای حفظ موقعیت و آبروی خود از برگزاری جشن نوروز جلوگیری کند

Posted: 22 Mar 2011 02:13 AM PDT

ادامه انتقادات به مانور تبلیغاتی دولت برای نوروز

جــرس: در آستانه مانور تبلیغاتیِ نوروزیِ دولت محمود احمدی نژاد که همزمان با شعارهای "امام زمانی"، سعی در "ملی گرا" و "ایراندوست" نشان دادن وی و تحریک حس ناسیونالیستی به نفع دولت دارند، مخالفت گروهها و شخصیت های اصولگرا نیز همچنان ادامه دارد.


همزمان وزیر ارشاد دولت دهم، از میزبانی تهران در برگزاری جشن نوروز با حضور رییسان جمهور چند کشور همسایه خبر داده و گفته است "این آئین، در روز های هفتم و هشتم فروردین ماه در تالار وحدت تهران برگزار می شود."


طی روزهای قبل، تشکل های مختلف جریان اصولگرا، ضمن انتقاد شدید از دولت و بانیِ این حرکت (اسفندیار رحیم مشایی)، این مراسم را "تجدید و بازسازی جشن های شاهنشاهی" دانسته و خواستار متوقف کردن آن شده بودند.


به گزارش ایرنا، در ادامه مخالفت ها و اعتراضات اصولگرایان نسبت به این نمایش دولت، احمد توکلی، نماینده تهران، طی نامه ای خطاب به رییس‌ دولت، خواستار توقف برگزاری جشن نوروز جهت نشان دادن همبستگی و همراهی با مردم به خاک و خون غلتیده کشورهای مسلمان شد.


از آنجا که پیش از این قرار بود مراسم فوق در شیراز برگزار شود و سپس به تهران منتقل شد، چند روز پیش جامعه روحانیت مبارز شیراز در نامه‌ای به رییس جمهور، لغو جشنواره ملی مردمی نوروز در شیراز و تخت جمشید را خواستار شده بود. و همزمان یکی از مقامات ارشد سپاه استان فارس نیز، با اعلام تاسف از برگزاری جشن‌های نوروزی در شیراز، اظهار داشت: برخی افراد با رفتارهای مرموز، سعی دارند چهره شهر مقدس شیراز را که رهبری به عنوان سومین حرم اهل بیت معرفی کردند تا جایگاه معنوی این شهر را به آن برگردانند، مخدوش کنند.


به گزارش ایسنا، احمد توکلی امروز سه شنبه دوم فروردین، و چند روز مانده به جشن های مذکور، خاطرنشان کرده است: پرهیز از برگزاری این جشن یعنی نشان دادن همبستگی دولت و ملت ایران با مردم کشورهای مسلمان که هم‌اکنون تحت سنگین‌ترین فشارها از سوی حکام خودخواه و خون‌ریز خود هستند به همین دلیل جشن نوروز نباید برپا شود.


این عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس افزود: اگرچه برنامه‌ریزی‌های گسترده‌ای برای برگزاری جشن نوروز از سوی دولتمردان تدارک دیده شده است ولی از احمدی‌نژاد می‌خواهم برای حفظ موقعیت و آبروی خود از برگزاری این جشن جلوگیری کند.


وی ادامه داد: احمدی نژاد این مقایسه را انجام دهد که جلب محبت ملت‌های در بند منطقه به ایران اسلامی، منافع بیشتری برای ملت ایران دارد یا انجام مراسم جشن نوروز با حضور چند تن از دولت‌مردان منطقه؟ کدام به نفع مصالح ملی است؟ توجه به این موضوع عیدی بنده به احمدی‌نژاد است و قطعا همراهی رسانه‌ها در انعکاس این موضوع کمک خوبی به حفظ مصالح فردی رییس‌جمهور و مصالح ملی است.


پیش از این نیز، جامعه روحانیت مبارز شیراز در نامه‌ای به احمدی نژاد، لغو جشنواره ملی مردمی نوروز در شیراز و تخت جمشید را خواستار و تاکید شده بود که این امر باعث نگرانی روحانیت متعهد، خانواده‌های معزز شهدا و مؤمنان و دلسردی نیروهای حزب‌الله و پیروان اسلام ناب محمدی شده است.
در بخشی از این نامه که ایسنا آن را منتشر کرد، وظیفه دولت را تعمیق ارزش‌ها، باورها و فرهنگ مبتنی بر هویت اسلامی و ترویج سیره و سنت اهل‌بیت و استفاده بهینه از ظرفیت معنوی اماکن زیارتی به ویژه در شهرهای مقدس مشهد، قم و شیراز اعلام کرده بود.


مشاور فرهنگی فرمانده سپاه فارس نیز، در جمع خبرنگاران با اعلام تاسف از برگزاری جشن‌های نوروزی در شیراز، اظهار داشته بود: برخی افراد با رفتارهای مرموز، سعی دارند چهره شهر مقدس شیراز را که رهبری به عنوان سومین حرم اهل بیت معرفی کردند تا جایگاه معنوی این شهر را به آن برگردانند، مخدوش کنند. 

به گزارش فارس، سردار پاسدار ابراهیم عباسی افزود "به یقین این نوع رفتارها از دید حافظان نظام مقدس جمهوری اسلامی دور نمی‌ماند.


خبرگزاری فارس نوشته بود "هزینه‌های بسیار گزافی توسط مسئولان استان به منظور برگزاری جشنواره موسیقی نوروزی در تخت جمشید شیراز صورت پذیرفته است که در آن از استان‌های مختلف کشور و برخی نیز از خارج از ایران برای برپایی رقص‌های محلی و موسیقی حضور می‌یابند و همین امر سبب شده است تا روز به روز بر دامنه مخالفت‌ها افزوده شود و از جانب دیگر به دلیل اینکه برگزاری این جشنواره تداعی‌کننده جشن‌های ۲۵۰۰ ساله رژیم طاغوتی و شاهنشاهی ایران است، از این رو هر روزه در سطح این استان شاهد اعتراضاتی در مخالفت با این جشنواره هستیم."


همزمان و در آخرین خبر اینکه وزیر ارشاد از میزبانی تهران در برگزاری جشن نوروز با حضور رییسان جمهور چند کشور همسایه خبر داده و به ایرنا گفته است "این آیین با شکوه در روز های هفتم و هشتم فروردین ماه امسال در تالار وحدت تهران برگزار می شود."


محمد حسینی به برگزاری آیین یادشده از سوی نهاد ریاست جمهوری اشاره کرد و توضیح داد: وزارت فرهنگ نیز در امر برگزاری این جشن از هنرمندان و گروههای هنری در برگزاری آیین های هنری دعوت به عمل آورده است.


وی از رییسان جمهور کشورهای پاکستان، افغانستان ، تاجیکستان، آذربایجان، ترکیه و عراق به عنوان میهمانان ویژه جشن نوروز در تهران نام برد و ادامه داد: از سایر رییسان جمهور کشورهای همسایه نیز برای حضور در این آیین دعوت رسمی به عمل آمده است.


وزیر ارشاد همچنین پیرامون انتقاداتی که تحت عنوان "حرف و حدیث هایی که در تعدادی از رسانه ها از جانب برخی مطرح شده است"، گفت: میزبانی فارس از ابتدا مطرح نبوده است و تمام پیش بینی های لازم برای برپایی جشن نوروز در تهران صورت گرفته است.

 
گفتنی است نخستین دوره مانور تبلیغاتی دولت احمدی نژاد تحت عنوان "جشن جهانی نوروز"، هفتم فروردین ٨٩ با حضور رییسان جمهور کشورهای فارسی زبان، وزیران خارجه، معاون نخست وزیر و سفیران کشورهای مختلف جهان در مجموعه فرهنگی سعدآباد تهران برگزار شده بود ، که در آن مراسم افرادی به نمايندگی از قوميت‌های ايرانی با لباس‌های محلی و سنتی دور سفره نشستند و اعضای دولت به همراه همسر و فرزندانشان در مراسم نوروزی شرکت کردند. احمدی نژاد طی مانوری تبیلغاتی دیگر و همانند نمایش اعطای هدیه و چفیه به  کوروش نمادین در جریان جشن لوح حقوق بشر امسال، به مهمانان نوروزی خود سال گذشته خود، تندیس و نشان نوروزی اهدا کرد، که کارشناسان، این اقدام دولت را، "دیپلماسی نوروز" ارزیابی کردند، که تحت مشاورۀ اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر احمدی نژاد و حمید بقایی، معاون وی در سازمان میراث فرهنگی و از نامزدهای مورد بحث برای انتخابات آینده انجام شد.

 

 حمید رضا تکاپو

 

عید ما آن روزی است که آزادیخواهان به جرم اقدام علیه امنیت کشور راهی زندان نمی شوند

Posted: 22 Mar 2011 01:50 AM PDT

جــرس: به مناسبت فرا رسیدن نوروز و حلول سال جدید، و در ادامه پیام های تبریک گروهها و تشکل ها به همین مناسبت، پایگاه اطلاع رسانی دراویش ایران نیز، با صدور پیامی تحلیلی، عید را تبریک گفته و خاطرنشان کرد که عید واقعی ما روزی خواهد بود که "در آن روز فرخنده و رویایی، هیچ مکتب فکری و اندیشه ای سرکوب نمی شود و هیچ ستمی نمی ماند که از افکار عمومی پوشیده شود، لاجرم نیازی به سانسور و بایکوت خبری هم نخواهد بود و چون همگان می توانند، آزادانه عقاید خویش را بیان کنند، آن روز عید و مبارک است، چرا که خط قرمزها را، نه سیاست که آزادی تعیین کرده و قانون پشتیبان این حق مسلم ملت خواهد بود."


متن پیام تبریک نوروزی سایت «مجذوبان نور»، به شرح زیر می باشد:


سالی که گذشت، همچون سالهای پیش و بلکه بیش از آن، همه ایرانیان و بالاخص دراویش نعمت اللهی گنابادی در رنج و عذاب بودند. روزی نبود که بر سالکان راه طریقت، ستم و تعدی نشود و چه تلخ و حزن انگیز که برخی داعیه داران حفظ دین و مدعیان صیانت از حقوق ملت، آمرین ومجریان این سیاست بودند.


این سیاست با شتاب، چنان در تکاپو و حرکت است که حافظان نظام دیگرعمق فاجعه را نمی بینند، فریاد ستم دیدگان را نمی شنوند، خواست مردم را نمی فهمند، درد شهروندان کشور را احساس نمی کنند، از معنویت و ارزشهای اخلاقی رو گردان شده اند و عقلانیت خویش را نه بر رفع مصائب جامعه، که بر حفظ سلطه خویش متمرکز نموده اند و حاصل و نتیجه این رفتار، انزوا و انفعال کشور در عرصه های بین المللی، انحطاط فرهنگی، فقر اقتصادی، تنش و بحرانهای اجتماعی و انسداد فضای حاکم بر سیاست کشور است.


در چنین زمستان تیره و تاری، نوروز باستانی از راه رسیده است و براساس سنتی پسندیده، ایرانیان این عید فرخنده را به یکدیگر مبارک باد می گویند و در همراهی با بهار طبیعت، غبار دیروز را از چهره می زدایند و به استقبال نوروز فرحبخش می روند.


ملت شریف ایران
هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز باد. اما، نوروز همچون روزهای دیگر خواهد بود، اگر خورشید معرفت و آگاهی، سرمای جهل و خرافه را از ضمیرمان پاک نکند و خردی اهورائی، پندار، گفتار و کردارمان را نیک نسازد. آنگاه چه عیدی و چه نوروزی!؟ عید ملت روزی خواهد بود که انسانیت را پاس داشته ،همدیگر را دوست بداریم. آنروز که در سرزمین زرتشت، ستم و ستمگری نباشد و فرشته عدالت بر تخت قانون نشسته و نگهبان حقوق فرد فرد ملت ایران باشد، براستی آن روز عید خواهد بود. روزی که بال کبوتر آزادی به تیر خشم استبداد خونین نشود و تفتیش گران، گلهای شعور و شرف مردم را پر پر نکنند و شحنه های قدرت، پاسبانان سکوت نباشند، آن روزعید خواهد بود. روزی که عالم نمایان دینی، نقاب قداست دروغین، از چهره برگیرند و بتهای خرافه را بشکنند و از مقلد، محقق بسازند، دین به دنیا نفروشند، فتوا به ناحق ندهند، دیانت را حربه سیاست نکنند و توجیه گر ظلم و حمال الحطب اهریمن نباشند، آنروز عید خواهد بود.

روزی که متصدیان امور، خادمان ملت باشند و کلاه تکبر و سروری بر خلق خدا از سر بیاندازند، قضات محاکم بی هراس قضاوت به عدل کنند و وکیلان مردم، بی واهمه از زندان و شلاق از موکلین خویش دفاع کنند، آنروز عید خواهد بود. روزی که سیاستمداران، منفعت شخص و گروهی خاص را بر منافع ملت ترجیح نداده و علیه حقوق مردم خدعه و دسیسه نکرده، زندانها را مالامال از مخالف و منتقد نکنند و فرهیختگان کشور را آواره غربت نسازند، روزی که در سرزمینمان گرسنه ای از بی نوایی و ستم کشیده ای از درد، آه بر طاق آسمان نساید، آنروز به حقیقت عید خواهد بود. اما، با آرزو و امید به تحقق این رویای شیرین و به رسم سنتی دیرینه، عید بر ملت ایران خجسته باد!


ای اهل طریقت و برادران ایمانی
ایـام را مبارک بـاد، از شماسـت، ایـام می آید تا به شمـا مــبـارک شـود، مبارک شمایید، اما ای سالکان راه خدا، اگر می خواهید که نوروز به راستی بر همگان مبارک شود، باید با جان و با زبان، یک دل و یک صدا، دست بدعا برداریم و از خداوند منان بخواهیم همه نامبارکیها را به مبارکی مبدل کند، آنگونه که آتش نمرود را بر ابراهیم گلستان کرد و نامبارکی جور ظالمان را بر ما به مبارکی اتحاد و همدلی بدل ساخت.


پروردگارا! قلوب همه ایرانیان را به نور خویش منور کن تا جز ترا ستایش نکنند و بر طاغوت درون و برون سر تعظیم فرود نیاورند. الهی! از سرزمینمان دروغ، ریا، نفرت، خشم، خرافه، کینه و حسادت را دور فرما. الهی! برادری و مودت را به میان هموطنانمان بازگردان و چنان کن که دلهایمان بار دیگر لبریز از محبت تو و بندگانت شود. الهی! رحمت خویش را بر ما فرست و دست متکبران، مستکبران، حاسدان و همه ناپاکان را از این سرزمین دور فرما. الهی! دانایی را با بردباری، خرد را با پایداری و گذشت را با توانایی و شجاعت را با نرمی و مهربانی به همه ی هم میهنانمان ارزانی دار. پروردگارا! نوروز را بر همه ایرانیان و بلکه بر همه جهانیان، مبارک فرما.


و اما، شما ای صوفی ستیزان!
درخت دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
نهال دوستی بنشان که فرداتان به کار آید
عید بر شما هم مبارک باد. گرچه زشتی کردار و پندار، هر مبارکی را نامبارک می کند، اما از خدا می خواهیم که این ایام بر شما هم مبارک نماید. هر گاه از تنگی معیشت مردم، به تنگ آمدید و پست و مقام و قدرت نزدتان حقیر شد و دغدغه مشکلات مردم و رفع آن، امان و آسایش را از شما گرفت و قانون مبنای رفتارتان شد و توسل به نیرنگ و سیاست بازی را، کسر شأن خود دیدید، عید بر شما هم مبارک شده است. هر گاه پاسداری از آزادی و حقوق شهروندان و تعهد و تقید به انسانیت، اخلاق وعدالت ملکه ذهن و هدایتگر رفتارتان شد و ستم، حتی بر دشمنانتان، خوابتان را آشفته ساخت و یاد مرگ و روز حساب از خاطر تان بیرون نرفت، مطمئن باشید، چون طالب امنیت، رفاه و شادی مردم شده اید، آن روز، عید بر شما نیز مبارک شده است.

در آن روز فرخنده و رویایی، هیچ مکتب فکری و اندیشه ای سرکوب نمی شود و هیچ ستمی نمی ماند که از افکار عمومی پوشیده شود، لاجرم نیازی به سانسور و بایکوت خبری هم نخواهد بود و چون همگان می توانند، آزادانه عقاید خویش را بیان کنند، آن روز عید و مبارک است، چرا که خط قرمزها را، نه سیاست که آزادی تعیین کرده و قانون پشتیبان این حق مسلم ملت خواهد بود.


در آن روز، مهار مرکب سیاست در دست قانون خواهد بود و دیگر زندانی سیاسی نخواهیم داشت. توهم توطئه در ضمیربازیگران عرصه سیاست، نمی تواند خلق جرم! کند وشهروندان کشوررا تحت نام "عرفان کاذب"! یا "جنگ نرم"! به بند و زندان مجکوم نماید. آزادیخواهان و عدالت طلبان این مرز و بوم به جرم اقدام علیه امنیت کشور راهی زندان نمی شوند. در آن روز همه ایرانیان از هر قوم و قبیله و با هر زبان و گویش و با هر اعتقاد و ایمان و در هر مقام و منصب، یکسان در برابر قانونی که رای مردم به آن مشروعیت داده است، در آرامش و امنیت زندگی خواهند کرد. در آنروز یزدان پاک، عید و نوروز را بر همه ایرانیان مبارک خواهد نمود.


سایت مجذوبان نور
پایگاه خبری دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی
نوروز 1390 خورشیدی
 

مصاحبه با یکی از دوستان نزدیک بهنود رمضانی دانشجوی جان باخته در چهارشنبه سوری

Posted: 22 Mar 2011 01:50 AM PDT

جــرس: بنا به گزارش منابع خبری، بهنود رمضانی قراء دانشجوی ترم دو دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در شب چهارشنبه سوری در شهر تهران و توسط نیروهای بسیجی به شهادت رسید و پیکر این دانشجو بعد از دو روز به شرط دفن در خارج از تهران تحویل خانواده اش داده شد.


به گزارش دانشجو نیوز، دو گزارش اولیه پزشکی قانونی به "مرگ بر اثر ضربات متعدد شی سخت به سر" اشاره کرده اما درنهایت مرگ بر اثر ترکیدن نارنجک اعلام شد. نیروهای امنیتی با پاره کردن تصاویر این دانشجو اجازه ی برگزاری هیچگونه مراسمی در شهر تهران را ندادند و درنهایت پیکر این دانشجو متولد ٧۱ در روز جمعه ٢٧ اسفند در زادگاهش در روستای قراخیل از توابع شهرستان قائم شهر دفن شد.


این منبع دانشجویی، مصاحبه ای با یکی از دوستان نزدیک بهنود رمضانی که درهنگام حادثه همراه وی بوده انجام داده که قسمتهایی از آن در زیر می آید:

"...بهنود می گفت با هم در تظاهرات ها شرکت کنیم و ما واقعا خیلی طرفدار حرکت مردم بودیم. تا زمانیکه داستان به روز قدس و ... عاشورا رسید بهنود اصرار زیادی می کرد که شرکت کنیم. من می گفتم: داداش ول کن، دیگه الآن می ریزن همه رو می کشن. چون اوائل زیاد کاری نداشتن ولی بعدش می گفتن هرکی بیاد مفسد فی الارض و محارب و بدون دادگاه می زنند می کشتند."


در مورد اتفاقی که افتاد توضیح دهید.
"... یک دسته از مامورهای موتورسوار ریختند داخل میدان. این دسته ها طوری بودند که کسانی که جلو بود بسیجیهایی کاملا با تجهیزات بودند ولی در ترکشان نیروهای یگان ویژه کاملا پوشیده و مجهز بودند. بعد ما فرار کردیم و یک ربع بعد برگشتیم داخل میدان. حدود ساعت 8 مامورها مجددا حمله کردند و داستان قبلی تکرار شد. میدان 22 خیلی شلوغ شده بود و فقط حدود 40-50 پسر جوان در این میدان بودیم. بعد آخر شب که میدان خلوت و مردم متفرق شده بودند و من به همراه بهنود و 2-3 نفر دیگر داخل میدان ایستاده بودیم و صحبت می کردیم که دیدیم دسته موتورسوار وارد خیابان اصلی پایین میدان شده و گاز خلاصی می دهند و یکباره شروع به حمله کردند که من فرار کردم. بعد از چند ثانیه برگشتم دیدم که یک پسر با ریشهای کوتاه که من ابتدا فکر نمی کردم بسیجی باشد مشغول فرار است. بعد دیدم که یک خانم در پایین خیابان داد می زند: آی کشتند، بسیجیها ریختند و کشتند. ابتدا که اصلا فکر نمی کردم بهنود کشته شده باشد. دیدم دو تا از بچه های آن محل آن پسر بسیجی را دنبال می کنن و فریاد می زنند که این زده کشته. من هم دنبالش دویدم که دیدم پسر بسیجی پرید و سوار یک سمند سفید به شماره پلاک 44ایران-246س61 شد و فرار کرد."


آن پسر بسیجی بود؟ چه لباسی داشت؟
بله مطمئنم بسیجی بود. لباسش را دقیقا به خاطر ندارم و فکر می کنم که لباس شخصی داشت. در آن شرایط که کسی کشته شده هیچکسی فرار نمی کند بلکه می ایستد که ببیند چه اتفاقی افتاده و کمک کند مگر اینکه خودش کشته باشد.
بهنود از محلی که بود 10 قدم هم حرکت نکرده بود. یکی دو تا از دوستان که صحنه را دیده بودند تعریف می کردند که ظاهرا ابتدا بهنود را با شوک الکتریکی سیمی از راه دور زده بودند(که کاملا مطمئن نیستیم) بعد هم بهنود لیز می خورد. من برگشتم بالای سر بهنود دیدم که بدن و صورتش سیاه و کبود شده و یک قطره خون هم از او خارج نشده بود و اینکه برخی سایتها نوشته اند که بدنش تکه تکه شده کاملا کذب است. قسمتی از شلوارش می سوخت و شبیه ذغال شده بود که شلوار را خارج کردیم. کاپشنش کاملا پاره شده بود. بعد زنگ زدیم به آمبولانس.


شلوارش چرا می سوخت؟ آیا نارنجک در جیب شلوار بود؟
نمی دانم چرا سوخت ولی مطمئنم که نارنجک در جیبش نبود. شاید من بخاطر کله شقی در جیبم می گذاشتم ولی بهنود زرنگتر از این حرفها بود و به هیچ وجه این کار را نمی کرد و کاملا توجیه بود. اصولا این نارنجکهای کوچک آسیب جدی نمی زند و کسی را نمی کشد. یکبار قبلا جلوی بهنود منفجر شده بود که فقط جلوی صورتش را دود پوشاند.


نیروهای یگان ویژه چه شدند؟
من بعد از اینکه بسیجی را دنبال کردم و برگشتم هیچ نیرویی ندیدم که بچه ها می گفتند زدند و فرار کرند. کلا بسیجیها و یگان ویژه با هم بودند.


چه اتفاقی برای پیکر بهنود افتاده بود؟
من پیکر بهنود را دیدم و بعد گواهی پزشکی قانونی هم جزئیات را تایید کرد. استخوان ران پای راستش خرد شده بود. یکی از بیضه هایش ترکیده بود. دست چپ یا راستش شکسته بود. گردنش شکسته بود که حتی با شکستن گردن، فرد قطع نخاع می شود و نمی میرد بلکه علت مرگ ضربات سختی بود که به سرش وارد شده بود. معلوم نیست با چه چیزی به سرش ضربه زدند که باعث شده بود رگهای مغز پاره شود و خونریزی مغزی کند. بعد با آمبولانس به بیمارستان الغدیر بردیم که گفتند تمام کرده.


حرف آخر؟ چه انتظاری از مسئولین کشور و مجامع بین المللی دارید؟
در مورد مسئولین بگویم که مسئولین این کشور هیچ کاری نمی کنند و اصلا نمی خواهند کاری کنند و راضی به این وضعیت هستند. چه آن بالایی ها که قدرت دارن و راضی اند و چه پایینیها که با خود می گویند که من امکاناتم را دارم و چرا باید خودم را به دردسر بیندازم. این وسط فقط مردم هستند که مشکلات گریبانگیر آنهاست و هیچ کسی هم کاری نمی کند. چه انتظاری از امثال آقای رفسنجانی دارید که ابتدا جلو آمد و بعد کشید کنار و مشغول تملق شد. از مسئولین هیچ انتظاری ندارم.


درمورد جامعه جهانی واقعا نمی دانم چه بگویم. فقط نشسته اند و حرف می زنند و هیچ کاری نمی کنند. فقط قطعنامه صادر می کنند که یکی مثل احمدی نژاد بنشیند و به ما بخندد، چرا که با این قطعنامه ها به ما فشار وارد می شود نه احمدی نژاد. این رو بفهمند که با قطعنامه صادر کردن قیمت بنزین برای ما بالا می رود. بدبختی زندگی برای ما بیشتر می شود و به آنها آسیبی نمی رسد که اگر بخواهم صحبت کنم تا فردا طول می کشد. برای جامعه جهانی متاسفم همه فقط حرف می زنند."
 

1 comment:

mohammad hossein emamparast said...

فتنه احمدی‌نژاد. سلام، الان تازه متوجه شدم چرا در سالروز وفات امام خمینی ، حضرت امام خامنه‌ای فرمودند که خود امام خمینی بارها فرمودند اشتباه کردند و منظور ایشان از این حرف چه بود . با رفتار اخیر رئیس جمهور بالاخره روشن شده است که احمدی‌نژاد با دادن نتایج آرا دروغی انتخابات به امام خامنه‌ای، باعث شدند که حضرت امام خامنه‌ای در ملا عام اعلام کنند که حمایت از احمدی‌نژاد بعد از انتخابات، اشتباه بوده است. فتنه اصلی‌ زیر سر احمدی نژاد و خائنین امثال خودش بوده و هست.ای کاش دسته احمدی‌نژاد هم سر به خیابان بگذارند شخصاً ترتیب ایشان را هم از پشت بام خواهم داد. سرباز ولایت من هستم نه آن مشائی دزد.